پردرخت

معنی کلمه پردرخت در لغت نامه دهخدا

پردرخت. [ پ ُ دِ رَ ] ( ص مرکب ) بسیاردرخت. که درخت بسیار دارد. که درختان انبوه دارد :
یکی بیشه پیش آمدش پردرخت
نشستنگه مردم نیکبخت.فردوسی.

معنی کلمه پردرخت در فرهنگ عمید

جایی که درخت بسیار دارد.

معنی کلمه پردرخت در فرهنگ فارسی

( صفت ) جایی که درخت بسیار دارد که درختان انبوه دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه پردرخت

پر از آب و پر سبزه و پردرخت نشستنگه مردم نیک بخت
آبشار بسیار زیبا و خنک گل آخور، از سه چشمه پرآب و خنک در کوه‌های شمالی و مرتفع روستا، سرچشمه می‌گیرد و با شدت به پایین سرازیر می‌شود و پس از عبور از داخل روستا در آخر به یک آبشار زیبا مبدل می‌گردد که ارتفاع آبشار حدود ۱۰ متر است و سپس در ادامه، پس از عبور از دره زیبا و سرسبز و پردرخت و گذر از روستای ارزیل با رود طرزم به یکدیگر می‌پیوندند و رود بزرگی تشکیل داده و به سمت روستای حاجیلار و کبود گنبد سرازیر می‌گردند.
قسمت شمالی خیبر پختونخوا از مناطق سرسبز و پردرخت و گردشگری است. بیشتر ساکنان این ایالت پشتون هستند. قسمت جنوبی آن شامل شهرهایی است که بسیاری از مؤسسات و صنایع پاکستان در آن واقع شده‌اند.
باغ و بهار و بخت بین عالم پردرخت بین وین همگی درخت‌ها رسته شده ز دانه‌ای
جامها پر ز شهد و شیر وشراب باغها پردرخت و میوه و آب
یکی بیشه پیش آمدش پردرخت نشستنگه مردم نیک‌بخت
یک جزیره پرگیاه و پر علف پردرخت میوه دار از هر طرف