پرخور

معنی کلمه پرخور در لغت نامه دهخدا

پرخور. [ پ ُ خوَرْ / خُرْ رْ ] ( نف مرخم مرکب ) اَکول. بسیارخوار. پرخوار. جَوّاظ. شکمخواره. بُلَع. بُلَعة.بولع. مِبلع. مقابل کم خور. و رجوع به پرخوار شود.

معنی کلمه پرخور در فرهنگ معین

(پُ. خُ )(ص فا. ) آن که بسیار می خورد.

معنی کلمه پرخور در فرهنگ عمید

آن که بسیار غذا بخورد، بسیارخوار.

معنی کلمه پرخور در فرهنگ فارسی

( اسم ) بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بند. شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور .

معنی کلمه پرخور در ویکی واژه

ghiotto
goloso
آن که بسیار می‌خورد.

جملاتی از کاربرد کلمه پرخور

کارفرما ز پرخوری رنجور کارگر شد گرسنه جانب گور
پرخوری زین شراب، مست آیی خفته و بی‌خبر به دست آیی
نان اگر پرخوری، کند مستی کم خور، ای خواجه، کز بلا رستی
خود او ازگور آخرکرد بیرون سرو گفتا «‌صبا از پرخوری مرد»
شب آبستن از پرخوری چون زنان سحر بر سر پای در زادن است
عصاران، آزاده: دو پرخور ایتالیایی. در سایت گوشه، ۱۵ مهر ۹۱. (مطالب گوشه تحت مجوز کریتیو کامنز ۳٫۰ منتشر می‌شوند.)
عاشقی پرخور و پر شهوت و پر خواب چو خرس نفس گویای تو ز آنست به حکمت اخرس
ریسته از پرخوری و کرده قی کرده قی از بهر چه‌، ناخورده می
نخستین آنکه اندک خوار گردی اگر پرخور شوی پر خوار گردی
بیش‌خوری می‌تواند نشانه‌ای از اختلال پرخوری یا پرخوری عصبی باشد.
میزدش گرزها که پرخور ازین گر بود ترش و گر بود شیرین
ایران بعد از انقلاب اسلامی، همواره مسابقات خود را با اسرائیل بایکوت کرده است، «ایران این‌کار را به‌طور واضح انجام نمی‌دهد و از راه‌های مشابه استفاده می‌کند، تا از تحریم توسط کشورهای دیگر خود را برهاند» در المپیک ۲۰۰۴ در آتن، جودوکار ایرانی آرش میر اسماعیلی به عمد با پرخوری زیاد و افزایش وزن بیش از حد مجاز از مسابقه با حریف اسرائیلیِ خود «ایهود واکس» محروم شد.
یک نفر از پرخوری کند قی و پیشش ضعف نموده است صد هزار گرسنه