پرتوه
معنی کلمه پرتوه در فرهنگ معین
معنی کلمه پرتوه در فرهنگ عمید
پارت، پهلو.
شعاع ها یا خط های باریکی که از تابش نور پیدا شود.
معنی کلمه پرتوه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پرتوه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پرتوه
چنانچه تمامی این پرتوها به سطح زمین میرسید، وجود زندگی در روی زمین امکانپذیر نبود؛ زیرا این پرتوها حامل مقدار زیادی انرژی مرگزا برای موجودات زندهاست. تنها بخش ناچیزی از پرتو فرابنفش خورشید به سطح زمین میرسد. قسمت بیشتر این پرتو، انرژی خود را در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری سطح زمین و در جو آن از دست میدهد. در این عمق از جو فراگیرنده زمین، مقادیر معتنابهی ازون موجود است و این ازون، پرتو فرابنفش را جذب میکند.
روی او کآفاق روشن زوست، هرشب می کند چشم را خیره ز پرتوهای گوناگون خویش
گر نه پرتوهای آن رخسار داد حسن داد پس به دیوان سرای عاشقان بیداد چیست