پرتابی

معنی کلمه پرتابی در لغت نامه دهخدا

پرتابی. [ پ ُ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی پرتاب.
پرتابی. [ پ َ ] ( ص نسبی ، اِ ) ( تیرِ... ) پرتاب شده. گشاد داده. رها شده. || تیری که آنرا نیک دور توان انداخت. ( صحاح الفرس ) :
تا هست ز شست دور در سرعت
ایام چو تیرهای پرتابی.انوری.به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی بخاک نشست.حافظ.|| سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن.

معنی کلمه پرتابی در فرهنگ معین

(پَ ) (ص نسب . ) ۱ - پرتاب شده . ۲ - تیری که آن را نتوان بسیار دور انداخت . ۳ - کماندار، تیرانداز.

معنی کلمه پرتابی در فرهنگ عمید

۱. پرتاب شده: به بال وپر مرو از ره که تیر پرتابی / هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست (حافظ: ۵۶ ).
۲. سریع.
۳. (اسم، صفت ) [جمع: پرتابیان] تیرانداز، کمان دار.

معنی کلمه پرتابی در فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی پرتاب

جملاتی از کاربرد کلمه پرتابی

بهر سوئی، فسرده شاخ و برگی بپرتابید چون سنگ فلاخن
در اوت ۲۰۱۱ ایران از سیلوها و شهرهای زیرزمینی موشکی خود رونمایی کرد. این سیلوها قابلیت آماده شدن برای شلیک موشک از دورن زمین را دارند. در تصاویری که تلویزیون ایران از یکی از تونل‌های زیرزمینی موشکی ایران نشان می‌دهد، تعداد بسیاری از موشک‌ها در کنار واحدهای پرتابی آنان نشان داده می‌شود. به گفته مسئولان نظامی ایران، یک شهر موشکی ایران در استان سمنان واقع شده است که حدود ۵۰ سیلوی شلیک دارد. این مرکز تحت فرماندهی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است.
او که یکی از شانس‌های اصلی قهرمانی در المپیک ۲۰۰۸ در پکن بود، با پرتابی به مسافت ۶۱٫۳۴ متر و با رتبه هفدهم به کار خود پایان داد.
ای دیده کشد همی ز بی خوابی درد از بس که ز هجر تیر پرتابی خورد
ور گشادی تیر پرتابی زشست بودیش خط افق جای نشست
بتاب ار تیر پرتابی گشادی ازین عالم بدان عالم فتادی
اناالحق گر تو خواهی زد چو حلاج کند از تیر پرتابیت آماج
لاف پرتابیان شست شهاب همه از قبضه کمان تو باد
تعالی الله از این صورت که عین ذات پرمعنی است دل محروم از این صورت دو چشم جان پرتابی ست
به بال و پَر مرو از ره که تیرِ پرتابی هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست
در پیش خودم همی کنی آنجابی پس در عقبم همی زنی پرتابی
تا هست ز شصت دور در سرعت ایام چو تیرهای پرتابی