پراکنده

معنی کلمه پراکنده در لغت نامه دهخدا

پراکنده. [ پ َ ک َ / دَ / دِ ] ( ن مف. ق ) متفرّق. کراشیده. متشتت. شَذَرمَذَر. مذرورة. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره. پریشان. مُنفّض. مَبثوث. مُنْبّث. بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت . شتیت. ( دهار ). ولاو. وِلو. تار و مار. بشولیده.پشولیده. پاچیده. پاشیده. پرت و پلا. ترت و پرت. پریش. پریشیده. پراشیده. پخش. متفرق گردیده. ( برهان ). پاشیده شده. ( برهان ). اَخوَل. تَتری. شَفنتری. ( منتهی الارب ). داغون ( در تداول عوام ). پراکندگان ، شتی. اشتات : و این عرب توانگرترند از همه عرب که اندر خراسان اند پراکنده به هر جائی. ( حدود العالم ).
بخوانم سپاه پراکنده را
برافشانم این گنج آکنده را.فردوسی.میان سپه اندرآمد چو گرگ
پراکنده گشتند خرد و بزرگ.فردوسی.پراکنده زو مردم و چارپای
چه دادی که آمد کنون باز جای.فردوسی.سران را همه خواند و گفتار دید
سپاه پراکنده باز آورید.فردوسی.هیون خواست از هر سوی ده هزار
پراکنده در دشت و در کوهسار.فردوسی.پراکنده گردیم گرد جهان
زبان برگشائیم پیش مهان.فردوسی.همه برکشیدند گرز گران
پراکنده در شهر مازندران.فردوسی.پراکنده در پادشاهی سوار
همانا که هستش هزاران هزار.فردوسی.پراکنده نزدیک شاه آمدند
کمربسته و با کلاه آمدند.فردوسی.پراکنده در پیش او آمدند
پرآواز و با جست وجو آمدند.فردوسی.چو آگاه شد زان سخن یزدگرد
سپاه پراکنده را کرد گرد.فردوسی.چو شد پادشا بر جهان یزدگرد
سپاه پراکنده را کرد گرد.فردوسی.چنین دادپاسخ که دانش بس است
ولیکن پراکنده با هر کس است.فردوسی.پراکنده گشتند گردان شاه
همان شادمان پهلوان سپاه.فردوسی.چنین تا برآمد بر این چند گاه
از ایران پراکنده شد آن سپاه.فردوسی.بهر سو که اکنون سپاه من است
وگر پادشاهی و راه من است
شما کس فرستید و آگه کنید
طلایه پراکنده بر ره کنید.فردوسی.چو آگاه شد لشکر از مرگ شاه
پراکنده گشتند از آن رزمگاه.فردوسی.

معنی کلمه پراکنده در فرهنگ عمید

۱. متفرق.
۲. پریشان، منتشر، پاشیده شده.

معنی کلمه پراکنده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پاشیده پاچیده پریشان پخش بشولیده پشولیده پرت وپلا متفرق متشتت . ۲- تلف شده صرف شده. ۳- گوناگون متفرق . ۴- بیگانه غریب مقابل خویش . ۵- شیفته شوریده مجذوب. ۶- بیشعور کم عقل . ۷- بی بندوبار لاابالی بی حفاظ . ۸- مشهور . ۹- حق ناشناس پست . ۱٠- مطالب جدا و تائ لیف ناشده . یا بخت پراگنده . بخت بد . یا پراگنده بودن . پهن بودن گسترده بودن.

معنی کلمه پراکنده در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:پراکندگی (آمار)

معنی کلمه پراکنده در ویکی واژه

sparso
sfollato

جملاتی از کاربرد کلمه پراکنده

چو زر پراکنده را چاره ساز به سیماب دیگر ره آرد فراز
روز شنبه ۲۵ شهریور چند شهر ایران شاهد تجمع‌های پراکنده و شعارهای ضدحکومتی بود. در این روز یک نفر در سقز به نام فردین جعفری از ناحیه سر هدف تیراندازی قرار گرفت. شب سالگرد نیز با شعارهای شبانه مردم علیه علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در تهران و شهرهای مختلف همراه بود.
مجمع دل‌های پراکنده چیست چین سر زلف چلیپای تو
توفکرحاصل خودکن‌که خلق سوخته خرمن فتاده است پراکنده چون‌کلنگ به صحرا
ستارگان ایستاده آنند که بر همة آسمان‌ها پراکنده‌اند و دوری ایشان همیشه یکسانست، چنان‌که یکی به دیگر نزدیکتر و دورتر نشوند؛ و به پارسی ایشان را بیابانی خوانند. زیرا که گمشده بدان راه بازیابد به بیابان و دریا اندر؛ و ستارگان رونده آن هفت اند که هر یکی کرده‌ای دارند جداگانه؛ و این روندگان یک بدیگر و به ثابته نزدیک همی‌شوند و دور همی‌شوند. گاه از جهت جای و گاه از جهت برابری. و…
گلسنگ‌ها ریشه و ساقه و برگ ندارند و بنابراین تنهٔ آن‌ها را ریسه می‌گویند. جثه یا تنهٔ گلسنگ از ریسه‌های قارچ که به‌طور انبوه درهم بافته شده‌اند تشکیل یافته‌است. جلبک‌های کوچک در میان این ریسه‌ها به‌طور پراکنده و معمولاً نزدیک به سطح فوقانی قرار دارند.
چو افتی میان دو بدخواه خام پراکنده‌شان کن لگام از لگام
غریب و پراکنده و مستمندیم تبه حال و حیران زبد روزگاری
ای عشق عقل را تو پراکنده گوی کن ای عشق نکته‌های پریشانم آرزوست
فارغ شدم از فکر پراکنده فروغی تا رنگ ز آیینهٔ دل پاک زدودم
یک جمع پراکندهٔ آن سنبل پیچان یک شهر جگر خستهٔ آن نرگس بیمار
ندانند و نبینند که کارها از چنبر دانش بیرون است و داد و خواست ما با خواست و دادخدائی دگرگون. یکی را بی سود و سرمایه، برگ رامش به ساز است و دیگری را با همه هستی از پی یکروزه نان بهرخوانی دست در یوزه دراز، گشاده روزی را با تنگی سال چه کار و توانگر نهاد را از رنج درویشی چه تیمار؟ من دانم تو از این بندها آزادی و با این همه ویرانی آباد، گوش از مفت آنان و گفت ما هر دو آکنده دار و از این ستایش و آن بیغاره فراهم و پراکنده مشو. هر شب به کامرانی تنگش در بر کش و هر روز به شادمانی زندگانی از سر گیر. عمر است چنان کش گذرانی گذرد.
چو موج درفشان فرو برد سر پراکنده بر روی دریا گهر
باغستان‌های سنتی در شهر قزوین و همچنین به‌طور پراکنده در کل استان به ویژه الموت و تاکستان دیده می‌شوند.
روز دوشنبه ۹ فروردین تجمع‌های پراکنده اعتراضی در چند شهر ایران علیه این سند همکاری صورت گرفت. پیشتر بیش از ۲۳۰ نفر از فعالان سیاسی مدنی داخل و خارج ایران در نامه‌ای اعتراضی به رئیس‌جمهوری چین، امضای این سند را فاقد اعتبار و غیرانسانی خوانده بودند.