پذرفت
معنی کلمه پذرفت در فرهنگ معین
معنی کلمه پذرفت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پذرفت در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پذرفت
تخم بد را چه بود بار مگر هم بد؟ مکر فرعون که پذرفت مگر هامان؟
باز آمده به خیر و سعادت برات تو پذرفته باد روز و شبت روزه و صلات
سپهدار از او هر سه پذرفت و رفت همی شد شب و روز چون باد تفت
مانا که ترا خاک ودیعت پذرفت ای خاک ندانی که چه پذرفتستی
چه بایست پذرفت چندین فسوس ز بیم پی پیل و آوای کوس
چو کار از دست شد گلرخ برآشفت دگر کارش صلاحیت نپذرفت
نپذرفت و با گریه گفتا بدو که از من بدان بانوی دین بگو
چو لعنت بود تشریفش ز درگاه بجان پذرفت وشد افسانه کوتاه
کافرانی کش ندیدند و نپذرفتند دین چشم و گوش عقل ایشان بود اعما و اصم
تکش خان نپذرفت گفتار سام رخ آورد از کین به پیکار سام