پدید

معنی کلمه پدید در لغت نامه دهخدا

پدید. [ پ َ ] ( ص ، ق ) آشکار. آشکارا. جلی. مرئی. نمایان. ظاهر. بارز. پیدا. پدیدار. هویدا. مشهود. معلوم. عیان.روشن. صریح. مقابل نهان ، باطن ، ناپدید :
پدید تنبل او ناپدید مندل اوی
دگر نماید و دیگر بود بسان سراب.رودکی.ابری پدید نی و کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری.رودکی.چون بر پلی که آن رود راست برروی دریا پدید است. ( حدود العالم ).
رویش میان حله سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خوید.عماره.کنون آن به آید که او در جهان
نباشد پدید آشکار ونهان.فردوسی.رای و تدبیر صوابش بفلک خواهد برد
گوشه تاجش و امروز پدید است اثر.فرخی.کنار باشد باران نوبهاری را
فضایل و هنرش را پدید نیست کنار.فرخی.تا هوا را پدید نیست کنار
تا فلک را پدید نیست کران.فرخی.ور بزرگی به فضل خواهد بود
فضل او را پدید نیست کنار.فرخی.ز هر که آید کاری دراو پدید بود
چنان کز آینه پیدا بود ترا دیدار.ابوحنیفه اسکافی.گهرهای گیتی بکار اندرند
ز گردون بگردان حصار اندرند...
به هریک درون از هنر دستبرد
پدید است چندانکه نتوان شمرد.اسدی.بشد ز ملت پورخلیل حمزه پدید
که بد بقوت اسلام احمد و حیدر.ناصرخسرو.فائده فضل نگشتی پدید
گر همه کس فاضل و داناستی.ادیب صابر.ای سربسر ستوده پدید و نهان تو
شد بر جهانیان خبر خیر تو عیان.سوزنی.هر که رنجی دید گنجی شد پدید
هر که جدّی کرد در جدّی رسید.مولوی.شب پراکنده خسبد آنکه پدید
نبود وجه بامدادانش.سعدی. || ممتاز.مستثنی :
ایا بمردی و پیروزی از ملوک پدید
چنانکه بود بهنگام مصطفی حیدر.فرخی.ای به حرّی و بآزادگی از خلق پدید
چون گلستان شکفته ز سیه شورستان.فرخی.و رجوع به پدیدار شود.
- پدید بودن ؛ آشکار بودن. ظاهر بودن. پیدا بودن :
از لئیمان بطبع بی تائی
وز خسیسان بعقل بی جفتی
منظرت به ز مخبر است پدید
که به تن زفتی و بدل زُفتی.علی قرطاندکانی.

معنی کلمه پدید در فرهنگ معین

(پَ ) [ په . ] (ص مر. ) ۱ - پیدا، روشن ، نمایان . ۲ - برگزیده ، مستثنی .

معنی کلمه پدید در فرهنگ عمید

آشکار، آشکارا، نمایان، ظاهر، هویدا، پیدا.
* پدید آمدن: (مصدر لازم )
۱. نمایان شدن.
۲. به وجود آمدن.
* پدید آوردن: (مصدر متعدی )
۱. نمایان ساختن.
۲. به وجود آوردن.

معنی کلمه پدید در فرهنگ فارسی

آشکار، آشکارا، نمایان، ظاهر، هویدا، پیدا
۱-( صفت ) آشکار آشکارا روشن نمایان پیدا پدیدار هویدا جلی مرئی ظاهر مشهود معلوم عیان صریح مقابل نهان ناپیدا باطن. ۲- ممتاز مستثنی : ( ایا بمردی و پیروزی از ملوک پدید چنانکه بود بهنگام مصطفی حیدر. ) ( فرخی ) یا پدید بودن. ۱- آشکار بودن ظاهر بودن پیدا بودن نمایان بودن بارز بودن پدیدار بودن . ۲- ممتاز بودن .

معنی کلمه پدید در ویکی واژه

پیدا، روشن، نمایان.
برگزیده، مستثنی.

جملاتی از کاربرد کلمه پدید

چو تاریکی شب پدیدار شد سپه را ز سر رزم و پیکار شد
از رنج چون هبا شدم و نیستم پدید من جز در آفتاب بزرگیت چون هبا
بر نجوم و بر بروج آمد پدید با عبور و هم عروج آمد پدید
پدیده‌های الکتریکی از گذشته دور مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، اما پیشرفت در درک نظری تا قرن‌های هفدهم و هجدهم به آرامی اتفاق افتاد. حتی آن زمان نیز کاربرد الکتریسیته اندک بود، و این موضوع تا اواخر قرن نوزدهم و زمانی که مهندسان قادر به استفاده از برق در مناطق صنعتی و مسکونی شوند، ادامه یافت. پیشرفت سریع در تکنولوژی الکتریکی صنعت و جامعه را دگرگون ساخت. کاربرد گسترده الکتریسیته سبب شد که از آن در موارد کاربردی بدون محدودیت شامل حمل و نقل، گرمایش، روشنایی، مخابرات و محاسبات استفاده شود. اکنون الکتریسیته پایه‌های جامعه صنعتی مدرن را تشکیل می‌دهد.
و گفت: این راه پاکان است الهی باتو دستی بزنم تا بتو پیدا گردم در همه آفریده یا فرو شوم که ناپدید گردم صدق آن برسیدم آن نیافتم که کرامت هر زاهد پرسیدم و روز و شب بر من حذر بود که بر من گذر کرد خضر علیه السلام که آمد در حذر بود.
بجز دلدار چیزی میندید او هم از دلدار شد می ناپدید او
تورستاین وبلن (۱۹۲۹–۱۸۵۷) نخستین و تأثیرگذارترین کتاب خود را، با نام تئوری طبقهٔ مرفه، در سال ۱۸۹۹ و زمانی که در دانشگاه شیکاگو فعالیت داشت نوشت. وی در این کتاب به بررسی انگیزهٔ افراد در نظام سرمایه‌داری، برای مصرف‌گرایی ظاهری و جلوه دادن ثروتشان به عنوان نوعی موفقیت پرداخت. دیگر پدیدهٔ مورد بررسی در این کتاب، رفاه (فراغت) ظاهری بود. مفهوم مصرف‌گرایی ظاهری در مغایرت مستقیم با نگاه نئوکلاسیک قرار داشت که سرمایه‌داری را کارآمد می‌پنداشت.
چنان شادم که در دنیای غدار نمیآیم من از شادی پدیدار
در علوم فیزیکی، تضمین کیفیت، مهندسی، اندازه‌گیری روش‌هایی برای بیان‌کنند و مقایسهٔ کمیت فیزیکی اجسام و پدیده‌های دنیای واقعی هستند.
صدف چون ز هر گوهری گشت پر پدید آمد از روم دریای در
لشگر توران فرستی سوی ایران بی عدد تا به ایران در، پدید آرند توران دگر
ترا این گنج شد اینجا پدیدار ولی در گنج گشتی ناپدیدار
نظریه‌ای مهم در یونان باستان موجود بود که بر طبق آن «هیچ از هیچ پدید نمی‌آید». بنابراین آنچه که امروز موجود است همواره وجود داشته‌است. پس موادی که قبلاً وجود نداشته‌اند نمی‌توانند به وجود بیایند. امپدوکلس در حدود چهار سده قبل از میلاد بیان می‌کند: «بوجود آمدن چیزها از ناچیز غیرممکن است و انسان نمی‌تواند در مورد عدم صحبت نموده یا آن را باعث شود.»
راز میان را که پدیدار کرد؟ سرّ دهان را که نمودار کرد؟