پدرانه
معنی کلمه پدرانه در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] محبت آمیز.
معنی کلمه پدرانه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پدرانه در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه پدرانه
مباش الاّ فرزند نقدِ وقت عزیزا قبول کن ز نزاری نصیحتی پدرانه
غارت خواهران نگر ناله دختران شنو هان پدرانه ای صبا قصه رسان به مادرم
زنهار، پند من پدرانه است؛ گوش گیر بیگانگی موَرز که در دین برادری
پند پدرانه پیش ارباب ذکا تریاق آمد گرچه بود زهرنما
بشنو پدرانه، ای پسر، پندی آن پند که داد نوح سامش را
یکی ای نسیم یثرب سوی خستگان گذر کن به یتیم گونه طفلان پدرانه یک نظر کن
او با این سؤال شروع میکند که اگر کسی «از یک مرز عبور کند» چه میشود : ۵۷ (برای مثال، آسیب فیزیکی. : ۵۸ ) اگر این کار با رضایت فرد مربوطه انجام شود مشکلی پیش نمیآید. برخلاف لاک، نوزیک نگاهی «پدرانه» به این موضوع ندارد. او معتقد است که هر کسی میتواند هر کاری با خودش انجام دهد یا به دیگران اجازه دهد همین کارها را با او انجام دهند. : ۵۸
واعظ از عشق رخت منع من زار کند گرچه پندش پدرانه است ولی بیاثر است
از هر مثلی که یاد بودش پندی پدرانه مینمودش