پدربزرگ

معنی کلمه پدربزرگ در لغت نامه دهخدا

پدر بزرگ. [ پ ِ دَب ُ زُ ] ( اِ مرکب ) پدرِ پدر. پدر مادر. جدّ. نیا.

معنی کلمه پدربزرگ در فرهنگ عمید

۱. پدرِ پدر.
۲. پدرِ مادر.

معنی کلمه پدربزرگ در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پدر پدر جد پدری . ۲- پدر مادر جد مادری .

معنی کلمه پدربزرگ در ویکی واژه

پدرِ پدر یا پدرِ مادر. پدربزرگ هفته پیش به خانه ما آمد.

جملاتی از کاربرد کلمه پدربزرگ

او همچنین پدر فیزیکی پرنسس لیا و پدربزرگ مادری کایلو رن است.
امیر هوشنگ ابتهاج یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت در خانواده‌ای بهایی زاده شد. پدرش آقاخان ابتهاج از پزشکان رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود و مادرش فاطمه رفعت نام داشت. پدربزرگ او «ابراهیم ابتهاج الملک» گرکانیو مادربزرگش اهل رشت بود.
دانیلز در کنزینگتون لندن متولد شد. پدرش یک تاجر کمونیست روسی‌تبار بود، درحالی‌که مادر یهودی وی در آلمان متولد شده‌ و به‌عنوان پناهندهٔ رژیم نازی، به انگلستان آمده‌بود. پدربزرگ او در طول جنگ جهانی اول به‌عنوان سرگرد در ارتش آلمان خدمت می‌کرد.
وایتهد در رامس‌گیت، از توابع شهرستان کنت، در کشور انگلستان زاده شد. پدربزرگ وی از بنیان‌گذاران آکادمی چت‌من شناخته می‌شود، این آکادمی یک مدرسه نسبتاً موفق برای پسران به‌شمار می‌آید. آلفرد از مدارس شربورن و دور ست
آمنه‌خانم قزوینی در ۱۲۰۲ در خانواده‌ای از علمای مذهبی به دنیا آمد. او دختر شیخ سیدمحمدعلی قزوینی (پسر سیدحسین قزوینی) و بانویی به نام فاطمه (دختر سیدمحمدمهدی بحرالعلوم) بود. پدربزرگ‌های او و نیز برادرش عبدالوهاب قزوینی (پدر علامه قزوینی از فقها و علمای بنام آن دوران بودند.
علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (به عربی: علیُّ بنُ اَلْحُسَینِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أبی‌طالِب؛ ۳۸ ه‍.ق – ۹۴ یا ۹۵ ه‍.ق) ملقّب و مشهور به سَجّاد و زِیْنُ‌الْعابِدین، چهارمین امام اغلب شیعیان (به جز کیسانیه و برخی از زیدیه) بعد از پدرش حسین، عمویش حسن مجتبی و پدربزرگش علی بن ابی‌طالب است. بر اساس منابع اسلامی و مورّخان شیعی، او در مدینه به‌دنیا آمد و در جوانی پدرش را در صحرای کربلا همراهی می‌کرد؛ امّا به‌دلیل بیماری در نبرد کربلا شرکت نکرد و به همین دلیل از این کشتار جان سالم به در برد.
پدرش کنیهٔ «اَبُوالْحَسن» را به‌احترامِ کنیهٔ پدربزرگش، علی بن موسی الرضا و پدرِ پدربزرگش، موسی کاظم به او اعطا کرد؛ و برای اینکه این سه ابوالحسن با هم اشتباه نشوند، مورخان معمولاً موسی کاظم را ابوالحسنِ اول، علی بن موسی الرضا را ابوالحسنِ ثانی و هادی را ابوالحسنِ ثالث می‌نامند.
الکس وقتی در ایالات متحده است، متوجه می‌شود که یک خواهر ناتنی به نام کیم دارد. اگرچه هانتر از پدرش خشمگین است، اما از کیم در اولین بازی بین‌المللی او در تیم فوتبال ایالات متحده مقابل آلمان حمایت می‌کند. هانتر پس از پایان فصل با لس آنجلس در کریسمس به خانه برمی گردد، اما فوتبال پدربزرگشان را برای شانس در بازی‌های آینده کیم می‌دهد.