پخس
معنی کلمه پخس در فرهنگ معین
(پَ ) (اِ. ) عشوه ، ناز، خرام .
معنی کلمه پخس در فرهنگ عمید
معنی کلمه پخس در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پخس
شاه ایران از آن کریمترست که دل چون منی کند پخسان
همچو گرمابه که تفسیده بود تنگ آیی جانت پخسیده شود
بیار آن می، که غم جان را بپخسانید در غوغا بیار آن می که سودا را دوایی نیست جز حمرا
شیخ الاسلام گفت: که بوالعباس نهاوندی٭ روزی نماز بام صوفیان همه خفته دید گفت: همه پخسپید که وی بکوشد یعنی امر او وصحبت و دوستی و یاد او.
کفر که کبریت دوزخ اوست و بس بین که میپخساند او را این نفس