پخته خواری

معنی کلمه پخته خواری در لغت نامه دهخدا

پخته خواری. [ پ ُ ت َ / ت ِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) مفت خواری. گدائی. آرام طلبی. گرانجانی.

معنی کلمه پخته خواری در فرهنگ معین

( ~. خا ) (حامص . ) مفت خوری ، راحت طلبی .

معنی کلمه پخته خواری در فرهنگ فارسی

۱- گرانجانی و آرام طلبی . ۲- مفت خوری گدایی . ۳- دامادی .

معنی کلمه پخته خواری در ویکی واژه

مفت خوری، راحت طلبی.

جملاتی از کاربرد کلمه پخته خواری

خدا شاهد است و جهانی را مشهود که ما به جنایت خویش وعنایت حضرت معترفیم. همواره خطا کرده ایم و عطا دیده بارها زحمت آورده ایم و رحمت برده. پاداش بزرگی اقتضای خردی عفو از تو پسند آید و تقصیر از ما. امید دارم از این پس پاس تربیت سرکار ما را از صوارف ذلت بر آورد و مزاج حفظ الغیب و بندگی را به حوادث پخته خواری و خام کاری دست فرسود علت ندارد. فرموده اند مرا جز شما پسری نیست مگر مرا جز جناب شما پدری هست از همه هستی حضرت بر ما بزرگ خداوند است و آزادگان افتاده ما صاحب را کمین فرزند، بیت: