پتک
معنی کلمه پتک در لغت نامه دهخدا

پتک

معنی کلمه پتک در لغت نامه دهخدا

پتک. [ پ ُ ] ( اِ ) کدین بزرگ آهنگران. ( اسدی ). فطیس. خایسک بزرگ. مطراق. مطرقه. آنچه آهنگران با آن کوبند. مطرقه ای بزرگ از فولاد که آهنگران بدان پولاد و آهن تنک سازند و یا شکنند. اُمیمه. مرزبه. آهن کوب. بنچ. پَلوک. پک. کُوبن. کوبیازه. مهره. گزینه. پکوک :
آنجا که پتک باید خایسک بیهده است
گوز است خواجه سنگین مغز آهنین سفال.منجیک.برآمد چکاچاک زخم سران
چو پولاد با پتک آهنگران.فردوسی.بفرمود کآهنگران آورند
مس و روی و پتک گران آورند.فردوسی.نخست اندر آمد [ گیو] بگرز گران
همی کوفت چون پتک آهنگران.فردوسی.بگشتاسب دادند پتکی گران
بر او انجمن گشته آهنگران.فردوسی.سر سروران زیر گرز گران
چو سندان بد و پتک آهنگران.فردوسی.بیاورد جاماسب آهنگران
چو سوهان پولاد و پتک گران.فردوسی.وزان پس بزد دست و گرز گران
برآورد چون پتک آهنگران.فردوسی.وز آن زخم و آن گرزهای گران
چنان پتک و پولاد آهنگران.فردوسی.بگردن برآورد گرز گران
همی کوفت چون پتک آهنگران.فردوسی.تهمتن چنین داد پاسخ که نام
چه پرسی که هرگز نبینی تو کام
مرا مام من نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پتک ترگ توکرد.فردوسی.یکی نامور بودبوراب نام
پسندیده آهنگری شادکام
همی کرد او نعل اسبان شاه
ورا نزد قیصر بدی دستگاه
ورا یار و شاگردبد سی و پنج
ز پتک و ز آهن رسیده برنج.فردوسی.بپیچید بر زین و گرز گران
برآهیخت چون پتک آهنگران.فردوسی.برآمد بزیر آن تگرگ از هوا
چنان پتک پولاد آهنگران.منوچهری.در کام بامید قبول تو کند خوش
آهن الم پتک و خراشیدن سان را.انوری.کاوه که داند زدن بر سر ضحاک پتک
کی شودش پای بند کوره و سندان و دم.خاقانی.- امثال :
صد پتک زرگر یک پتک آهنگر ، نظیر، صد سوزن سوزنگریک چکش آهنگر.
پتک. [ ] ( اِ ) بلور. «البلور انفس الجواهر التی یعمل منها الاوانی لو لاتبزله بالکثرة و یسمیه الهند پتک و فیه فضل صلابة یقطع بها کثیر من الجواهر...». ( الجماهر ص 183 ).

معنی کلمه پتک در فرهنگ معین

(پُ ) ( اِ. ) چکش بزرگ فولادین که آهنگران با آن آهن و پولاد و مانند آن را کوبند.
(پَ تَ ) ( اِ. ) نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق پا پیچند.

معنی کلمه پتک در فرهنگ عمید

نوار پهن که چوپانان و دهقانان و بعضی مردم به ساق پای خود می پیچند، مچ پیچ، پاپیچ.
وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، پکوک، کوبن: بفرمود کآهنگران آورید / مس و روی و پتک گران آورید (فردوسی۴: ۱۸۴۴ ).

معنی کلمه پتک در فرهنگ فارسی

( اسم ) چکش بزرگ فولادین که آهنگران بدان آهن و پولاد و مانند آن کوبند آهن کوب کوبن کوبیازه مرزبه گزینه پکوک پک مطرقه کدین خایسک یا پتک بر آهن سردزدن .
شهری است در ممالک متحده امریکا

معنی کلمه پتک در دانشنامه عمومی

پُتک ابزاری است که سر معمولاً فلزی بزرگ و صافی دارد که به یک دسته متصل است. بخاطر سنگینی سر پتک می تواند نیروی بیشتری از چکشهای هم اندازه خود وارد نماید و مانند کوبه نیرو را در سطح بزرگتری توزیع می کند. این برخلاف چکشهای دیگر است که نیرو را در مساحت کوچکی متمرکز می کنند.
پتک (مجموعه شعر). پتک چهارمین مجموعهٔ بکتاش آبتین، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی ایرانی، است که در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسید.
این مجموعه، اشعار آزاد شاعر را شامل می شود و توانست جایزه شعر خبرنگاران را کسب کند.
آبتین در سال ۱۳۹۰ مجموعه «پتک» را با نشر چشمه به چاپ رساند. این مجموعه دارای ۳۲ قطعه شعر در ۸۶ صفحه بود و توانست برنده جایزه شعر خبرنگاران شود. این مجموعه آثار سال های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۹ او را دربرمی گرفت و حاوی مضمون های اجتماعی، عاطفی و انسانی بود.
منتقدینی نظیر هرمز شریفی این مجموعه را نقطهٔ حرکت بکتاش به سمت شعر تصویرگرا می دانند.
موفقیت های این مجموعه با حواشی ای نظیر اتهام سرقت ادبی نیز همراه بود که این پرونده با عذرخواهی ناشر و اضافه کردن غلط نامه به مجموعه بسته شد.
کامیار عابدی، منتقد، این مجموعه را تنها اثر بکتاش می داند که دوگانهٔ بیرون و درون را رها کرده و در فراق های عاشقانه غرق شده است. علیرضا بهنام، شاعر، این مجموعه را اگرچه متعلق به جریان ساده نویسی می داند، اما اعتقاد دارد که اجرای قوی، تسلط بر زبان، تن زدن از تشکیل یک تصویر مرکزی و پیشبرد همزمان چند تصویر ( با وجود محافظه کاری شاعر در حوزهٔ زبان ) از افتادن او در ورطهٔ ساده انگاری جلوگیری کرده و به موفقیت این مجموعه منجر شده است.
پتک (مورگل). پتک ( به ترکی استانبولی: Petek ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در مورگل واقع شده است. پتک ۹۶ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه پتک در فرهنگ معین

معنی کلمه پتک در ویکی واژه

چکش بزرگ فولادین که آهنگران با آن آهن و پولاد و مانند آن را کوبند.
نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق پا پیچند.

جملاتی از کاربرد کلمه پتک

چو بگزید ما را نکونام شد به کف درش پتک گران جام شد
اسپتکی روستایی در دهستان سرکور بخش مرکزی شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان ایران است.
اگرچه هر دو به سندان و پتک سیم کنند حقیقت است که قلاب نیست چون ضراب
نتافته تف آتش بکوره حداد که آب گردد یکباره پتک با سندان
به‌ پتک جور سپهرا سرم‌ به خیره مکوب به سنگ کینه جهانا تنم به خیره مسا
تیر تو آب و تن منافق کاغذ تیغ تو پتک و سر مخالف سندان
نماد اشتراسریست‌ها عبارت است از یک پرچم پتک و شمشیر در زمینه سیاه که نماد جبهه سیاه و اشتراسریسم است.
چو پتک ار زیر دستانرا بکوبی و نیندیشی رسد روزی که بینی چرخ پتکست و تو سندانی
گرفتمت که بکوبم بسی به پتک نصیحت چه آلت از تو توان ساختن؟ که آهن سردی
تیر اگر آری به کف گردیم تیرت را هدف پتک اگر گیری به زیر پتک سندان توایم
گشادند بازو به گرز گران برآورده چون پتک آهنگران
آهنی آهنگر اندر کوره برد پس به پتکش ساخت اجزا خرد خرد
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به پتک جادوگران اشاره کرد.