پالیده

معنی کلمه پالیده در لغت نامه دهخدا

پالیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) صاف شده و صاف کرده و خلاصه. زر پالیده ؛ زر خلاص. || افزوده. ( برهان ). شاید صورتی یا تصحیفی از بالیده. || جستجو کرده. تفحص کرده. ( برهان ).

معنی کلمه پالیده در فرهنگ معین

(دِ ) (ص مف . ) صاف شده ، خالص شده .

معنی کلمه پالیده در فرهنگ عمید

۱. صافی کرده، صافی شده.
۲. کاویده، جستجوشده.

معنی کلمه پالیده در فرهنگستان زبان و ادب

{raffinate, good oil} [مهندسى شیمى] در فرایند پالایش با حلاّل، آن بخش از مخلوط مایعِ آموده (treated ) که نامحلول باقی می ماند و با حلاّل جدا نمی شود

معنی کلمه پالیده در ویکی واژه

صاف شده، خالص شده.

جملاتی از کاربرد کلمه پالیده

در غبار خط نفس دزدیده آهی می‌کشم سرمه‌گردیده‌ست دل تا این صدا پالیده است
طبع آزاد از خراش جسم دارد انبساط زخمه تا بر تار می‌آید صدا پالیده است
ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار در پرده دلم خون کن و از دیده فروبار