پالانی

معنی کلمه پالانی در لغت نامه دهخدا

پالانی. ( ص ) اسب که اصیل نباشد. محمَر ( ج ، محامِر ). ( منتهی الارب ). اسب از جنس بد. اسب کندرو که لایق پالان باشد. ( رشیدی ). اسب باربردار. ( غیاث اللغات ). هر ستور که پالان دارد. اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین. حِمارَه.کَودَن. پلانی. ( رشیدی ). اسب گران رَو. ( دهار ). باری. مقابل زینی و سواری : والحمارة کجبانة، الفرس الهجین کالمحمره ، فارسیته پالانی. ( مجدالدین ) :
ندانستی تو ای خر غمر کبج لاک پالانی
که با خرسنگ برناید سروزن گاو ترخانی.ابوالعباس.چهارهزاراسب گرانبهاآنروز بدست آمد یعقوب [ بِن لیث ] را دون اشتر و استر و خر و اسبان پالانی و ترکی. ( تاریخ سیستان ). و [ اسب ] را که کمالی داده اند که خر را نداده اند اگر وی از کمال خویش عاجز آید از وی پالانی سازند و با درجه خر افتد. ( کیمیای سعادت ).
که جلدی زیرکی را گفت من پالانئی دارم
ازین تندی و رهواری چو باد و ابر نیسانی
بدو گفتا مگو چونین گر او را این هنر بودی
نبودی چون خران نامش میان خلق پالانی. سنائی.

معنی کلمه پالانی در فرهنگ معین

(اِ. ص . ) اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است ، نه برای سواری .

معنی کلمه پالانی در فرهنگ عمید

اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش.

معنی کلمه پالانی در فرهنگ فارسی

( صفت پالان ) اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین .

جملاتی از کاربرد کلمه پالانی

ترا زین جان پر علت عطای فیض شاهی به براق بادپا بهتر ز اسب لنگ پالانی
به‌راستی که وزیر و وکیل جمله خرند خران بارکش پشت ریش پالانی
بسی ماه و بسی فتنه به زیر چادر کهنه بسی پالانیی لنگی که در برگستوان باشد
کره گردون تند پیشش پالانیی بر سر میدان او جان خر باتوبره
بدو گفتا مگو چونین گر او را این هنر بودی نبودی چون خران نامش میان خلق پالانی
نیم بر پشت پالانی که در میدان سپس مانم نیم فلاح این ده من که از سالار بگریزم
ز صدق من به فراز درخت بنشستم ز کذب او به سر شاخ گاو پالانی
زر و اجناس و غله اسب و استر ز پالانی و زینی و رکابی
انس بن مالک گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بیمارانرابپرسیدی و از پس جنازها فرا شدی و بر خر نشستی و بنده را جواب دادی و روز قُرَیْظه و نَضیر بر خری بودی، افساری از لیف و پالانی از لیف بر وی.
بسی خدنگ خورد اسپ تازی غازی که تازی است نه پالانی است و نی کودن