پاانداز
معنی کلمه پاانداز در فرهنگ معین
معنی کلمه پاانداز در فرهنگ عمید
۲. فرشی که در درگاه اتاق بیندازند، پادری.
۳. پیشکش و هدیه ای که پیش پای کسی بگذارند.
۴. (اسم، صفت فاعلی ) [عامیانه، مجاز] کسی که برای دیگران بساط قمار فراهم کند یا واسطۀ عمل منافی عفت بشود.
معنی کلمه پاانداز در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - فرشی زیر پا . ۲ - حصیری که جهت پاک کردن کفش در اطاق میاندازند . ۳ - آنچه گاه ورود عروس از اسب و ملک پیش کشند . ۴ - دلال محبت .
فرشی که در سوی در ورود اطاق افکنند و یا آنچه در پای عروس یا داماد ریزند
معنی کلمه پاانداز در ویکی واژه
فرشی که در ورودی درِ اتاق بیندازند.
آن چه که زیر پا بیندازند.
دلال محبت.
آن چه که در پای عروس و داماد ریزند.
جملاتی از کاربرد کلمه پاانداز
نازم آن سروِ خرامان را که از بس ناز دارد دستهٔ سنبل مدام از شانه پاانداز دارد
تا نباشد یک گلستان خار پاانداز من کی ز کنج غم قدم در باغ و بستان مینهم
آنچه از بوی گل و ریحان به دست آرد نسیم صرف پاانداز آن زلف چو سنبل میکند
دایم به رهت در دو چشمم بازست صد تحفه ام از نیاز پااندازست
ز مغیلان بخت پاانداز سامان میکند هرگهم شور جنون سوی بیابان میبرد
کنون از سایه خود میکنم وحشت خوش آن جرأت که پیش پای شاهین سینه پاانداز میکردم
خیالش را بساطی بهر پاانداز میجستم پسندیدم به مستی محمل خواب زلیخا را