وینی
معنی کلمه وینی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه وینی در ویکی واژه
بینی، دماغ
جملاتی از کاربرد کلمه وینی
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشته است میتوان به جمهوری امید، موج جرم و جنایت، با آتش و شمشیر (فیلم)، با آتش و شمشیر (مجموعه تلویزیونی)، خانه کشیش، پوزنان ۵۶، صد سال خاندان وینیخ و ع چون عشق اشاره نمود.
سیّد مرتضی آوینی (۲۱ شهریور ۱۳۲۶ – ۲۰ فروردین ۱۳۷۲) کارگردان فیلم مستند و روزنامهنگار حوزهٔ فرهنگی اهل ایران بود.
جانب دیگر خلش آغاز کرد باز قزوینی فغان را ساز کرد
لهجه قزوینی از معدود لهجههایی است که دستور زبان مختص خود را دارد. همچنین این لهجه شباهت زیادی به گویشهای شمال شرقی ایران دارد.
رزن عنب شد و وینی بود درخت رزان بهار هست پرنتان اتن شمار خزان
اگر یک لحظهام بیغم بوینی یقین دانم کزین غم سرنگون شی
استاروگارد گدانسکی در منطقه پومرالیا روی رود کوچک ویریکا و در فاصلهٔ ۴۰ کیلومتری جنوب گدانسک قرار دارد. فاصلهٔ آن با چیو در شمال شرق، حدود ۲۱ کیلومتر و با خوینیسه در جنوب غرب، حدود ۶۷ کیلومتر است.
آشپزی اتریشی به سبک آشپزی بومی اتریشی گفته میشود که از سرتاسر امپراتوری اتریش-مجارستان تاثیر پذیرفته است. این سبک آشپزی بر روی سبک آشپزی مناطقی از جمله ایتالیا، مجارستان، چک و آلمان تاثیر داشته است که خود در اثر ادغام سبکهای مؤثر در سراسر امپراتوری بوده است. آشپزی اتریشی اغلب با آشپزی وینی در ارتباط است، اما تنوع منطقهای قابل ملاحظهای در آن به چشم میخورد.
برو عارف که مهر از تو بریدم به ریش هر چه قزوینی است ریدم
جوایز و عناوینی که توسط شاگردان جیلاردینو در مسابقات بینالمللی کسب شده، همچون حضور او در هیئت های داوری، بی شمار است.
قزوینی جغرافیدان مشهور (مرگ ۶۸۲ هجری/۱۲۸۳ میلادی) در شرح خود دربارهٔ سیستان مینویسد: «در آنجا هرگز باد آرام نمیگیرد و با توجه به آن، آسیابهایی ساخته شدهاست که تمام خرد کردن ذرت با آن چرخها انجام میگیرد. آنجا سرزمین گرمی است و چرخهایی که با باد کار میکنند»
گفتم از نام او نشان ده گفت افتخار افتخار قزوینی
این حکایت بشنو از صاحب بیان در طریق و عادت قزوینیان
روی اگر باز کند حلقه سیمین در گوش همه گویند که این ماهی و آن پروینیست
خمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینی دمی هویی دمیهایی دمی آهی نمیدانم
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی