وید
معنی کلمه وید در لغت نامه دهخدا

وید

معنی کلمه وید در لغت نامه دهخدا

وید. ( ص ) کم که مقابل بسیار است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( صحاح الفرس ) ( فرهنگ اسدی ). ویدا نیز گویند. ( فرهنگ اسدی ) :
ای غافل از شمار چه پنداری
که ت خالق آفرید پی کاری
عمری که مر تو راست سرِ مایه
وید است و کارهات به این زاری.رودکی ( از صحاح الفرس ).اسدی آرد: ویدا؛ گم شده باشد، چون وید. ( لغت فرس ص 5 ). ظاهراً کلمه مصحف وند و معنی آن کم ( به فتح کاف تازی ) است یعنی اندک. ابن الندیم در الفهرست ( چ مصر ص 338 ) در داستان گردانیدن دفاتر دیوانی از فارسی به عربی آرد: فقال له ( لصالح بن عبدالرحمن ) مردانشاه بن زادانفروخ کیف تصنع دهویه و ششویه ( ظ: پنجویه )؟ قال اکتب عشراً و نصف عشر، قال فکیف تصنع وید؟ قال اکتب ، و ایضاً قال [ فکیف تصنع وند؟ قال اکتب النیف ] ( سؤال و جواب اخیر در اصل نیامده و ظاهراً لازم است ) و الوید الوند ( ظاهراً ) النیف. نیّف بر وزن کیس [ ک َی ْ ی ِ ] در عربی به معنی افزونی و زیادت چیزی است ( حاشیه برهان قاطع ) ( منتهی الارب ) و وند = اند ( اند شماره مجهول هم هست از سه تا نه ، آن را به عربی نیف و بضع خوانند ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). از دو معنی «گم » و «کم » ناگزیر یکی دگرگون شده دیگری است و از شواهد و فرهنگها رجحان یکی بر دیگری معلوم نمی گردد. ( یادداشت لغت نامه ). رجوع به صحاح الفرس چ طاعتی شود. || هر چیز عفص ، مانند مازو و پوست انار و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ). || ( اِ ) چاره و علاج ، چنانکه گویند: چه وید کنم ؛ یعنی چه چاره کنم ، و به این معانی به فتح اول هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ).
وید. [ وَ / وِ ] ( اِ ) چاره وعلاج. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به وید [ وی ] شود.
وید. ( اِخ ) نام کتابی است آسمانی به اعتقاد مردم هند. ( برهان ) ( آنندراج ).

معنی کلمه وید در فرهنگ معین

(اِ. ) چاره ، علاج .

معنی کلمه وید در فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ بسیار] کم، اندک.
۲. [مقابلِ پیدا] گم: مراد این شده از یمن دولتت حاصل / امید آن شده چون نام او ز عالم وید (شمس فخری: مجمع الفرس: وید ).
۳. گمشده.

معنی کلمه وید در فرهنگ فارسی

نام کتاب مقدس هندوان که کیش هندویی مبتنی بر آن است . لغه از ریشه [ وید ] به معنای [ دانش ] و [ دانستن ] میباشد . وداها سرودهایی هستند که بزبان کهن سانسکریت نوشته شده است و زمان تصنیف آنها را ۱٠٠٠ تا ۲٠٠٠ قبل از میلاد میدانند . این سرودها در چهار دفتر گرد آوری شده اند و عبارتند از : ۱ - ریگ ودا که سرود ستایش خدایان است. ۲ - یاجورودا که حاوی سرودهای نیایش و دستور نذورات و قربانی می باشد و شامل دو دفتر است . ۳ - ساماودا که آهنگها و نغمه ها را در بر دارد . ۴ - اثر وودا که خاص اثر ونها یا کاهنان فدیه و قربانی است . در فرهنگهای قدیم فارسی این کلمه در مورد همین معنی بصورت [ وید ] بکسر اول و ثانی مجهول آمده است .
(اسم ) چاره علاج .
کم که مقابل بسیار است ویدا نیز گویند .

معنی کلمه وید در دانشنامه عمومی

وید (راینلاند فالتس). وید ( به آلمانی: Wied ) یک شهر در آلمان است که در وستروالدکرایس واقع شده است. وید ۵۰۲ نفر جمعیت دارد.
وید (مجارستان). وید ( به مجاری: Vid ) یک شهرداری در مجارستان است که در وسپرم واقع شده است. وید ۳٫۱۷ کیلومتر مربع مساحت و ۱۱۴ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه وید در فرهنگ معین
معنی کلمه وید در فرهنگ عمید

جملاتی از کاربرد کلمه وید

ز خاک پای خود ناگاه برکف دلم راگیرد وگویدمشرف
کس جاه او نجوید و هر کو بزرگتر دارد به جاه و خدمت او دلپسند کار
گوید آن رنجور ای یاران من چیست این شمشیر بر ساران من
همی راه جوید که دیرینه کین ببرد ز روم و ز ایران زمین
به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید حدیث خوبی آن یار دلربا گوید
چونک در ملکش نباشد حبه‌ای جز پی گنگل چه جوید جبه‌ای
گر بگوید چشم را کو را فشار درد چشم از تو بر آرد صد دمار
چو قاسم شاه شد در چاه عالم ازین چاه و ازین زندان چه گوید؟