وکلا

معنی کلمه وکلا در لغت نامه دهخدا

وکلا. [ وُ ک َ ] ( از ع ، اِ ) وکلاء. رجوع به وکلاء شود.

معنی کلمه وکلا در فرهنگ معین

(وُ کَ ) [ ع . ] جِ وکیل .

معنی کلمه وکلا در فرهنگ عمید

= وکیل

معنی کلمه وکلا در فرهنگ فارسی

(صفت اسم ) جمع وکیل
در تداول فارسی و کلاه

معنی کلمه وکلا در ویکی واژه

جِ وکیل.

جملاتی از کاربرد کلمه وکلا

باتلر در ۱۹۵۰ میلادی در کانون وکلای ویرجینیا پذیرفته شد و فعالیت حقوقی خصوصی خود را در رونوک شروع نمود.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال ژیلینا و دوکلا پراگ اشاره کرد. وی سابقه ۹ بازی در تیم ملی فوتبال چکسلواکی را در کارنامه دارد.
سیدجوادی در بیشتر محاکمه‌هایی که دانشجویان دانشگاه در دادگاه‌های جنایی تهران محاکمه می‌شدند به همراه وکلای دیگر شرکت می‌نمود.
مجلس تهی شد از وکلا چو نانک دیدی تهی ز سیم کف مفلس
و منهم: سرهنگ متوکلان، و سالار مستسلمان، ابواسحاق ابراهیم بن احمد الخواص، رضی اللّه عنه
نه طوق و نه یاره نه چتر وکلاه جهان گشته از دود آهش سیاه
تهمتن ببوسید مر دست شاه که بادا فروزنده تاج وکلاه
گرفت عهد ز میران کوکلان و یموت کزین سپس نکشند ازکمند طاعت سر
آنانکه به قانون‌شکنی مشغولند پیش وکلا ز خوب و بد مسئولند
کودکان جمله در خروش و نفیر هریک اندر عزای کفش وکلاه
نگه کرد تا خسرو آن سپاه کجا برفرازد درفش وکلاه
مکن چشم حسرت به جاه کسان نه بر مال و لبس وکلاه کسان
وکلا بی‌بهانه کرده تیار نقشهٔ عزل دودهٔ قاجار
بر اساس یافته‌های وکلای حقوق بشر داخل ایران، دست‌کم ۳۰۰ کودک دانش‌آموز در اعتراضات اخیر بازداشت شدند.