وهن

معنی کلمه وهن در لغت نامه دهخدا

وهن. [ وَ ] ( ع مص ) سستی کردن در کار و سست گردیدن. ( منتهی الارب ). سستی کردن در کار و سست گردیدن در بدن. ( اقرب الموارد ). سست شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || سست گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). لازم و متعدی استعمال شود. ( منتهی الارب ). || در نیم شب درآمدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) سستی. ( غیاث اللغات ) ( نصاب ). سستی در امر و کار و بدن. ( از اقرب الموارد ).
- وهن افکندن ؛ تولید ضعف و سستی و ناهمواری کردن : و وهنی که روزگار جبر مکاسر آن به دست جباران کامگار اکاسره روزگار نتواند کرد بر ایشان افکندند. ( مرزبان نامه چ 1317 ص 226 ).
- وهن رسیدن به کسی ؛ سستی و ناهمواری او را رسیدن :
گرچه وهنی رسید از ایامش
زودش ایام کامیاب کند.خاقانی.- وهن پذیرفتن ؛ ضعف و سستی گرفتن. نااستوار شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| ( اِ ) پاره ای از شب. ( مهذب الاسماء ). نزدیک به نیمه شب یا بعد از ساعتی از نیمه شب. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( ص ) مرد کوتاه درشت اندام. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || الوهن من الابل ؛ الکثیف. ( از اقرب الموارد ). شتر انبوه. ( منتهی الارب ).
وهن. [ وَ هََ ] ( ع مص ) سستی کردن در کار و سست گردیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). سست شدن. || سست گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). لازم و متعدی استعمال شود. ( منتهی الارب ).
وهن. [ وُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ واهن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به واهن شود.

معنی کلمه وهن در فرهنگ معین

(وَ هْ ) [ ع . ] (اِمص . ) ضعف ، سستی .

معنی کلمه وهن در فرهنگ عمید

۱. خواری، توهین.
۲. ضعف، سستی.

معنی کلمه وهن در فرهنگ فارسی

سست کردن، سست شدن، ضعف، سستی
۱- ( مصدر ) سست شدن ( در کار یا در بدن ) . ۲ - (اسم ) سستی ضعف .
جمع واهن .

معنی کلمه وهن در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سستی در ویژگیهای جسمانی اخلاقی را وهن گویند. و در اصطلاح قرآن وهن به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا فکر یا غیره اطلاق می شود.
وهن در لغت به سستی در ویژگیهای جسمانی و اخلاقی، اطلاق میگردد.
وهن در اصطلاح قرآن
و در اصطلاح قرآنی به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا عمل یا فکر و یا مقام، گفته میشود.
رابطه فشل و کسل با وهن
دو واژه "فشل" و "کسل" به نوعی با کلمه وهن مترادف می باشند. فشل در لغت به سستی که همراه با ترس باشد، گفته می شود.
و به سستی کردن در چیزی که نباید در آن سستی شود، نیز کسل گفته میشود.
سستی از منظر قرآن
...
[ویکی الکتاب] معنی وَهَنَ: سست شد - ناتوان شد(کلمه وهن به معنای ضعف در خلقت و جسم ، و یا در خُلق (اراده) است )
معنی وَهْنٍ: سستی - ناتوانی - ضعف در خلقت و جسم ، و یا در خُلق واراده
معنی مَا وَهَنُواْ: سستی نکردند و ناتوان نشدند (از کلمه وهن که در اصل به معنای ضعف در خلقت ، و یا در خلق است)
معنی لَا تَهِنُواْ: سستی نکنید و ناتوان نشوید (از کلمه وهن که در اصل به معنای ضعف در خلقت ، و یا در خُلق است)
معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
ریشه کلمه:
وهن (۹ بار)
ضعف. ناتوانی. . راغب می‏گوید: وهن ضعف است در خلقت یا دراخلاق. ظاهرا مراد از آیه ضعف روحی است یعنی در مقابل بلایی که در راه خدا رسید روحیه خود را نباختند ایضا در آیه . ولی در آیه . . مراد ضعف خلقتی است. * . مطلب آن است وخدا تضعیف کننده حیله کافران است.

معنی کلمه وهن در ویکی واژه

ضعف، سستی.

جملاتی از کاربرد کلمه وهن

سر غم عشق را در دل اندوهناک هر چه نهان می‌کنی از همه پیداتر است
آن زمان که مرا اندوهناک و گریان بینی، وی شادمان و خندان است.
تپوری‌ها از اقوام باستانی مازندران می‌باشند. استرابون مورخ یونانی تپورها را قومی گسترده معرفی می‌کند. استرابو تپورها را ساکن چهار مکان متفاوت می‌داند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشین‌های شمال کشور در کنار آمارد نام می‌برد. وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانی‌ها و دربیک‌ها نام می‌برد. وی دسته دیگر تپورها را میان هیرکانی‌ها و آریا نام می‌برد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام می‌برد.
این امامزاده برای روستای وهن‌آباد است و در تقسیمات ارضی قدیم جزو بخش فشافویه ی شهرری به شمار می آمد.
گرچه وهنی رسید از ایامش زودش ایام کامیاب کند
به آه و فغان گفت بلبل به تاک مشوازمن وکارم اندوهناک
کالی اولین بازی خود را برای تیم ملی فوتبال گامبیا در ۲۲ مارس ۲۰۱۹ در مقدماتی جام ملت‌های آفریقا در برابر الجزایر انجام داد و به عنوان تعویض در دقیقه ۸۱ به‌جای ابریما سوهنا وارد میدان شد.
کوهن معتقد بود به کار بردن واژه تغییر پارادایم در علوم اجتماعی صحیح نیست و اصولاً به وسیله این واژه می‌توان علوم اجتماعی را از علوم طبیعی تشخیص داد. با توجه به کثرت آرا در مورد یک موضوع در علوم اجتماعی واحد و همچنین چند مفهومی بودن واژه‌ها، پارادایمی وجود ندارد.
نهانخانه‌ای داشت در زیر خاک نشاندش در آن خانهٔ اندوهناک
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال وهن ویسبادن و باشگاه فوتبال هانزا روستوک اشاره کرد.
و از جمله علامات آن است که چهره او خندان باشد و دل او از فراق محبوب غمناک و اندوهناک بوده باشد.
پژوهنده‌ای گفت بدخواه مست شب و روز غافل شد آنجاکه هست
پژوهنده گفتا چو از یک درم خجالت بَرَد شه که چیزیست کم
خسته دلان غم زپی دردهای خویش درمان ازو خوهند که بیمار عشق شد
بعضاً نام او در زبان لاتین به‌گونه ایوسیبس فراسیسکوس کینوس یا حتی در زبان آلمانی به‌گونه ایوسیبیوس فرانز کوهن یافت می‌گردد.
خبر داشت کان شاه اندوهناک در آن ره کند خویشتن را هلاک