وهری

معنی کلمه وهری در لغت نامه دهخدا

وهری. [ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به وهر، و آن نام ولایتی است. ( برهان ) :
کشانی و شکنی و وهری سپاه
دگرگونه جوشن دگرگون کلاه.فردوسی.کشانی و چینی و وهری نماند
که منشور شمشیر رستم نخواند.فردوسی.رجوع به وهر و وهره شود.

معنی کلمه وهری در ویکی واژه

از اهالی و سکنه وهر. کشانی و شگنی و سقلاب و هند ..... چغانی و رومی و وهری و سند

جملاتی از کاربرد کلمه وهری

جوهری نیکو شناسد قیمت در یتیم هم تو دانی قدر خود ای گوهر عمان ما
از سخن غیر زیان نفع سخنور نبود بصدف جوهریان قیمت گوهر ندهند
دولت سنگ پاره‌ای گرچه بیافت چاره‌ای در تن خویش بنگرد بیند وصف گوهری
الا تا هر عرض قائم بود در اصل بر جوهر الا تا گوهری مردم ستوده باشد از گوهر
ثمین گوهری از محیط کرامت چه گوهر؟ سپهر شرف راست اختر!
آن یکی گفت جوهری داری وان دگر گفت گوهری داری
این شهر کوچک در ناحیه شمالی دریاچه اوهرید قرار دارد که توسط رودخانه کرینی دریم به دو بخش تقسیم می‌شود.
زو کنم حکم نیک و بد که دروست گوهری چون حروف بر تقویم
کمال خاکِ خرابات جوهری‌ست شریف که هر کسی نشناسد قدر و قیمتِ او
توی گوهری که محو است دو هزار بحر در تو توی بحر بی‌کرانه ز صفات کبریایی
این کتاب اثر جوهری هراتی فرزند محمدباقر مروی (هروی؟) شاعر فارسی‌سرای مرثیه‌گوی سده سیزدهم است.
نه هست او را عَرَض با جوهری یار که جوهر پس از او بوده‌ست ناچار