ونگ
معنی کلمه ونگ در لغت نامه دهخدا

ونگ

معنی کلمه ونگ در لغت نامه دهخدا

ونگ. [ وَ / وِ ] ( اِ صوت ) حکایت صوت و آواز سگ بچه ، یا مطلق است : ونگش درآمد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). صدا و آواز و بانگ. داد و فریاد.
- ونگ زدن ؛ آوا برآوردن.
- ونگ کردن ؛ ونگ زدن. رجوع به ماده ونگ زدن شود.
- ونگ ونگ ؛ آواز سگ به هنگامی که آن را زده اند.
|| گریه توأم با آوا و ممتد. رجوع به وَنْک ( اِ ) شود.
ونگ. [ وَ / وِ] ( ص ) ونک. تهی. خالی .
ونگ. [ وَ ] ( ص ) درویش. مفلس. تهی دست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
ما از شمار آدمیانیم سنگ دل
از معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ.سوزنی.کار تو بر سریش و همه کار تو سریش
همواره زین نهاد که هستی گداو ونگ.سوزنی.زین شعر شاعران را گردد یقین که من
از هزل و جد توانگرم از زرّ و سیم ونگ.سوزنی.منت پذیر باشی و منت نهنده نی
کز تو غنی شوند به روزی هزار ونگ.سوزنی. || گدا. سائل :
نهال باغ جلال تو راست گردون برگ
زکات گنج عطای تو راست قارون ونگ.منصور شیرازی.

معنی کلمه ونگ در فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ) (عا. ) صدای گریة بچه .
(وَ یا وِ ) (ص . ) ۱ - تهی ، خالی . ۲ - تهی دست ، درویش .

معنی کلمه ونگ در فرهنگ عمید

۱. تهی، خالی.
۲. تهی دست، درویش و مفلس: ما از شمار آدمیانیم تنگ دست / کز معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ (سوزنی: مجمع الفرس: ونگ ).
صدای گریۀ بچه، ونگ ونگ.

معنی کلمه ونگ در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- صدا و آواز بانگ . ۲- داد و فریاد. ۳ - گری. توام با داد و فریاد .

معنی کلمه ونگ در دانشنامه عمومی

ونگ (روستا). ونگ ( به لاتین: Vəng ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان اسماعیل لی واقع شده است. ونگ ۴۰۰ نفر جمعیت دارد.
ونگ (شاهومیان). ونگ ( ترکی آذربایجانی: Vəng ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان شاهومیان واقع شده است.
ونگ (فرعون). وِنِگ یا واجِنس پادشاه مصر باستان ( فرعون ) در دودمان دوم در سده ۲۸ام پیش از میلاد بود. گمان بر این می رود که دوران فرمانروایی او میان دو پادشاه نینت جر و خسه خموی بوده است.
جایگاه تاریخی او و طبقه بندی این فرعون میان دیگر پادشاهان دودمان دوم عامل بحث و اختلاف بسیار میان مصرشناسان بوده است. از این رو ونگ را می توان یکی از بحث برانگیزترین فرعون های آن دودمان تاریخی بر شمرد.
مشارکت کنندگان ویکی پدیای آلمانی، بازبینی شده در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۱۲
• فرعون های دودمان دوم مصر
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات فرعون دارای پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد مصر باستان
معنی کلمه ونگ در فرهنگ معین
معنی کلمه ونگ در فرهنگ عمید
معنی کلمه ونگ در فرهنگ فارسی

معنی کلمه ونگ در دانشنامه آزاد فارسی

وَنْگ
کوهی در استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان شهرکرد، کوهستان زاگرس، با ارتفاع ۳,۸۰۰ متر. در ۸۲کیلومتری غرب شمالی شهرکرد قرار دارد و آب کوهرنگ، آب زرک، و آب چم از این کوه سرچشمه می گیرند. درۀ آب کوهرنگ آن را از زردکوه جدا می کند.

معنی کلمه ونگ در ویکی واژه

(عا.)
صدای گریة بچه.
تهی، خالی.
تهی دست، درویش.

جملاتی از کاربرد کلمه ونگ

شما در صحرا و ما در هوا و نیز دانسته‌ای که من پیغامبرم با عصمت نبوت عدل فرونگذارم و بر ضعفا و غیر ایشان ظلم نکنم و لشکریان را نگذارم که شما را بکوبند.
هر کرا بار میدهد یارش دامن وصل گونگه دارش
وانگه او را سوی دروازه گرگانج برند سرنگون بادگران ازسر پیلان آونگ
دل ازین ترکان برگیر که این سنگ‌دلان همه نیرنگ طرازند و همه افسونگر
در باغ روزگار ز بس با شگونگی آتش بنفشه پیکر و گل آتشین تن است
ز زلف عنبرین مانده دل افگار چو در مشتی فسونگر خستۀ مار
در حیّز اقبال تو امکان شده پنهان در چنبر فتراک توگردون بود آونگ
چون شمع دراز است ولی هست گرز شکل آونگ دو شلغم بیکی گنده گزر بر
چئونگ گونگ (به کره‌ای: 청궁 یا: 靑 穹)، به سمت شرق رفت، جایی که او چین را تأسیس نمود.
حیله و افسونگری کار منست کار من دستان و از ره بردنست
خاطر از خونگرمی افسرده یاران گداخت بیکسی ها بیکسی ها بیکسی ها را چه شد