معنی کلمه وننگ در لغت نامه دهخدا
نَبْوَد عجب به دولت شاه ار به نام او
گردد رحیق مختوم انگور بر وننگ.سوزنی.تو چون شکال بادی و انگور رزق تو
تو بر زمین همی شو و رزق تو بروننگ.سوزنی.احسان تو به سان وننگ است و سَلّه است
درّ خوشاب و خوشه ٔانگور بر وننگ.سوزنی. || تاک انگور. || سر تاک بریده که از اطراف آن شاخچه هارسته باشد. ( برهان ). تاک بریده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شاخه تاک نوبریده. سر شاخه بریده انگور. سر خوشه انگور بود که خوشه از او آب خورد. ( لغت نامه اسدی ) :
شاد باش ای دو چشم دشمن تو
سال و مه از گریستن چو وننگ.فرخی.مرحوم دهخدا درباره این شاهد نوشته اند: بی شبهه غلط از مؤلف است. اگر وننگ در حقیقت از رز و کرم چیزی باشد سر شاخه بریده آن است که عادتاً تا چندروز از آن آب صافی چکد نه دم یا چنبه انگور که به وسیله آن آب در خوشه دود - انتهی. فرهنگ ابراهیمی و مؤیدالفضلا و جهانگیری معنی وننگ را آونگ نوشته اند. تحفه به معنی تاک و وفائی سر تاک آورده لیکن مأخذ همان لغت الفرس است و اصح همان است. ( حاشیه برهان قاطع از فرهنگ نظام ). هدایت در انجمن آرا وننگ را به معنی تاک بریده آورده به استشهاد همین بیت. در دو نسخه خطی صحاح الفرس این کلمه به صورت وتنگ با تاء ضبط شده و گوید: سر خوشه انگور باشد که بدان آب خورد، فرخی گفت :
شاد باش ای دو چشم روشن تو
سال و مه از گریستن چو وتنگ.( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).