وندیش
معنی کلمه وندیش در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه وندیش
ز چاکر چون خطا آید به مستی کند عفو خداوندیش هستی
مارک توین گفتهاست، شخصیت «آن» در کتاب مونتگومری عزیزترین، سرزندهترین و پرتحرکترین کودک پس از آلیس فناناپذیر است. در کانادا از مونتگومری بهعنوان اولین زنی که عضو انجمن هنری سلطنتی بریتانیا شدهاست، قدردانی شده و در سال ۱۹۳۵ به او مقام سلطنتی اعطا شد. شهرت او به کانادا ختم نمیشود. برای مثال، هزاران ژاپنی هر سال از مزرعهٔ ویکتوریایی روستای کاوندیش در جزیرهٔ پرنس ادوارد دیدن میکنند. در سال ۲۰۱۲، طبق نظرسنجی منتشرشده در ژورنال کتابخانهٔ مدرسه، نسخهٔ اصلی رمان «آن در گرین گیبلز» رتبهٔ نهم را در بین بهترین کتابهای کودک منتشرشده به خود اختصاص داد. در بریتانیا این کتاب رتبهٔ ۴ را در نظرسنجی بیبیسی برای بهترین رمانهای محبوب داخلی به خود اختصاص دادهاست.
دوستان دست خداوندیش می نامید نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید
داد مخدوم از خداوندیش بهر ملک ابد مثال و برات
از جملهٔ بندگان منش بندهترم وز چشم خداوندیش افکندهترم
گردون خم شد برای سجده بارش تا بخداوندیش همی کند اقرار
در خداوندیش سرافکندهام لیک او باید که خواند بندهام
پس ازین رو کفر و ایمان شاهدند بر خداوندیش و هر دو ساجدند
رو سگ کهف خداوندیش باش تا رهاند زین تغارت اصطفاش
۱۸۹۵، رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم دربارهٔ فعالیت تشعشعی عناصر و برخلاف دوم شدن در گزینش، جایزه مهم بورس تحصیلی گرفت. مقررات این جایزه، به برنده، حق انتخاب مؤسسه آموزشی میداد، که رادرفورد، آزمایشگاه کاوندیشِ دانشگاه کمبریج به مدیریت جی. جی تامسون (صاحبنظر پیشتاز در الکترومغناطیس) را برگزید. در آن سال ویلهلم رونتگن، فیزیکدان آلمانی، اشعه ایکس را کشف کرده بود و در پی آن، آنری بکرل، پرتوزایی را کشف؛ و ماری کوری آن را نام گذاشته بود؛ کشف مهم دیگری که آغاز کار اصلی رادرفورد شد.
این تجارت از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم ادامه دشت .کالاهای لوکس که این تجارت به اسپانیای جدید ارمغان میآورد مورد توجه دزدان دریایی انگلیسی و هلندی، از جمله فرانسیس دریک، هنری مورگان و توماس کاوندیش قرار گرفت، که آن را به نام "کشتی سیاه" می شناختند.
در سال ۱۹۷۱ این مقام رسماً از «استادی کاوندیش فیزیک تجربی» به«استادی کاوندیش فیزیک» تغییر نام داد.
خداوندی که بنهادند گردن خداوندیش را تا مرغ و ماهی
چو شد لطف خداوندیش دایر بران بی سایه میغ افکند سایه