ولک
معنی کلمه ولک در فرهنگ عمید
معنی کلمه ولک در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ولک
دیگر کسی باشد که کفایت خویش ندارد، ولکن در وی قنغاعت باشد که بدانچه باشد کفایت تواند کرد و قدر درویشی بداند در مسلمانی که درویشان بیش از توانگران به پانصد سال در بهشت خواهند شد علم در حق این کس سبب آسایش دنیا و سعادت آخرت بود.
گونه مشابه، مرتبط، یا گونههای غیر مرتبط و حتی فیلتر کردن «صدا» یعنی مولکولهای مشابه
موحد است گذشته ز ملت ثنوی ولکن از ثنوی زادگی گذر نبود
و دیگر در آیینه نگاه کن تا این روی نیکو خویش بینی و دانی که چنین روی بآتش دوزخ دریغ باشد. خویشتن را نگر و چیزی مکن که سزاوار خشم آفریدگار گردی، جلّ جلاله . هرون بگریست و گفت: دیگر گوی. گفت: ای امیر المؤمنین از بغداد تا مکّه دانی که بر بسیار گورستان گذشتی، بازگشت مردم آنجاست، رو، آن سرای آبادان کن، که درین سرای مقام اندک است. هرون بیشتر بگریست. فضل گفت: ای عمری، بس باشد تا چند ازین درشتی، دانی که با کدام کس سخن میگویی؟ زاهد خاموش گشت. هرون اشارت کرد تا یک کیسه پیش او نهاد؛ خلیفه گفت: خواستیم تا ترا از حال تنگ برهانیم و این فرمودیم. عمری گفت: صاحب العیال لا یفلح ابدا، چهار دختر دارم و اگر غم ایشان نیستی، نپذیرفتمی، که مرا بدین حاجت نیست. هرون برخاست و عمری با وی تا در سرای بیامد تا وی برنشست و برفت. و در راه فضل را گفت: «مردی قوی سخن یافتم عمری را، ولکن هم سوی دنیا گرایید، صعبا فریبنده که این درم و دینار است! بزرگا مردا که ازین روی برتواند گردانید! تا پسر سمّاک را چون یابیم .
چو صورت هم حق آمد نیست باطل ولکین از صور مقصود حاصل
گفت: برادران یوسف را علیه السلام فراموش کردید، ولکن چو رنجی از سینه بیرون نیفکند زیان ندارد.
و گفت: بس خوش بود ولکن بیمار که از آسمان و زمین گرد آیند تا او را شفا دهندبهتر نشود.
شیخ گفت روز قیامت ابلیس را بدیوان حاضر گردانند، گویند این همه خلق را تو از راه ببردی؟ گوید نه ولکن من دعوت کردم ایشان را، مرا اجابت نبایستی کرد. گویند آن خود شد اکنون آدم را سجدۀ بیار تا برهی. دیوان بفریاد آیند کی سجده بیار تا ما و تو ازین محنت برهیم! اودر گریستن ایستد و گویداگر من سجده روز اول کردمی.
اسرّوا قولکم کی لا یسمع اله محمد فقال تعالی: قل لهم: أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ فانّ اللَّه لا یخفی علیه خافیة. و هذا امر تهدید کما قال: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ».
وصالت دست آسان بود داده ولکین ماند از مرکب پیاده
مسئله شمارش تعداد تطابق کامل مسطح، ریشه در مکانیک آماری و شیمی دارد، در آنجا سؤال اصلی این بودهاست که آیا مولکولهای دو اتمی که بر روی یک سطح جذب میشوند و تشکیل یک لایه میدهند به چند طریق میتوان آنها را مرتب نمود؟