معنی کلمه ولوج در لغت نامه دهخدا
- خَروج ولوج ؛ کثیر الدخول و الخروج. ( اقرب الموارد ).
ولوج. [ وُ ] ( ع مص ) لِجَة. درآمدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). به جایی درشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ). || والجة به کسی رسیدن َ و آن دردی است ، و فعل آن مجهول استعمال شود. ( اقرب الموارد ).