ولنگار. [ وِ ل ِ ] ( نف مرکب ، ص مرکب ) ( از: ول + انگار ) در تداول ، لاابالی. بی قید. بی تربیت. هرزه. ویلان.
معنی کلمه ولنگار در فرهنگ معین
(وِ لِ ) (ص . ) بی بند و بار، بی قید.
معنی کلمه ولنگار در فرهنگ عمید
بی قید، بی پروا، بی بندوبار.
معنی کلمه ولنگار در فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱- ی تربیت هرزه ول ویلان : ((من از ابنائ ملوکم نتوانم که سلوک باپسرمشدی ولگردوولنگارکنم . ) ) (ایرج میرزا ) ۲ - سهل انگار بی بند و بار ۳ - مزخرف گو .
معنی کلمه ولنگار در ویکی واژه
بی بند و بار، بی قید.
جملاتی از کاربرد کلمه ولنگار
بر این مخلوق بی عقل ولنگار بدون وحشت از اعیان و تجار