ول
معنی کلمه ول در لغت نامه دهخدا

ول

معنی کلمه ول در لغت نامه دهخدا

ول. [ وِ ] ( اِ ) شکوفه عموماً و شکوفه انگور خصوصاً، و آن را به عربی فقاع الکرم خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). || گل. ( انجمن آرا از مجمع الفرس ) ( آنندراج ). وُل در لهجه ها به معنی گل آمده :
مسلسل زلف بر رو ریته [ ریخته ] دیری [ داری ]
ول [ گل ] و سنبل به هم آمیته [ آمیخته ] دیری
پریشان چون کری [ کنی ] آن تار زلفان
به هر تاری دلی آویته [ آویخته ] دیری.باباطاهر عریان ( از حاشیه برهان قاطع از فرهنگ نظام ).و به معنی شکوفه نیز فرع همین معنی است. || در تداول لهجه های جنوبی کنایه از معشوق است :
ول من شهربانو نام داره
به دستش شاخه بادام داره.؟
ول. [وِ ] ( ص ) رها. سرخود. آزاد. غیرمقید. مطلق العنان.
- ول دادن ؛ رها کردن. سر دادن.
- ول شدن ؛ رها شدن.
- ول کردن ؛ رها ساختن. سر دادن. مرخص کردن.
|| در تداول ، سرخود. مطلق العنان. بیکار. عاطل و باطل ، و در ترکیب های زیر به کار رود در همین معنی : ولنگار،ولگرد، ولخرج ، ولگو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). کسی که تربیتی ندیده و در گفتار و رفتارش مراعات رسوم و آداب نکند. بی تربیت. || بیهوده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- حرف ول ؛ سخن بیهوده و مزخرف.
- شل و ول ؛ چیزی سست و غیرمحکم.
- || شخص بی حال و عاری از چابکی و چالاکی.
- ول بار آمدن ؛ سرخود بار آمدن.
- ول گفتن ؛ سخنان بی بندوبست و بی ترتیب و بیهوده گفتن.
- ول معطل بودن ؛ در تداول ، بیهوده انتظار کسی یا چیزی را کشیدن.
- ول و ویلان ؛ رها و آزادو افسارسرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان. ( لغات عامیانه جمال زاده ).
|| ( اِ ) در تداول لهجه های جنوبی ایران به معنی شتر است.

معنی کلمه ول در فرهنگ معین

(وِ ) (ص . ) (عا. ) بی بند و بار، بی کار.

معنی کلمه ول در فرهنگ عمید

یله، رها، آزاد، سرخود.
* ول کردن: (مصدر متعدی ) [عامیانه] رها کردن.

معنی کلمه ول در فرهنگ فارسی

رها، آزاد، سرخود، ول کردن:رهاکردن
(صفت ) کسی که تربیتی ندیده در گفتار و رفتارش مراعات رسوم و آداب نکند بی تربیت . یا حرف ول . سخن بیهوده و مزخرف . یا شل و ول . (صفت ) ۱- چیزسست و غیر محکم . ۲ - شخص بی حال و عاری از چابکی و چالاکی . یا ول معطل بودن . بیهوده انتظار کسی یا چیزی را کشیدن . یا ول ول و ویلان . رها و آزاد و افسار سر خود و بی تکلیف و سر گشته وی جا و مکان .
شکوفه عموما و شکوفه انگور خصوصا و آنرا بعربی فقاح الکرم خوانند یا گل.

معنی کلمه ول در دانشنامه عمومی

وُل∗ نام عمومی گروهی از جوندگان کوچک شبیه به موش است. بیشتر ول ها بین ۹ تا ۱۸ سانتی متر طول، بدنی گرد به رنگ قهوه ای یا خاکستری، پوزهٔ صاف، گوش های کوچک پنهان شده در بین موهای بلند و دمی کوتاه دارند.
از حدود ۷۰ گونهٔ ول بیش از ۴۰ گونه که در آمریکای شمالی، اورآسیا و شمال آفریقا پراکندگی دارند در سردهٔ ول های ریزگوش ( Microtus ) قرار می گیرند. این گروه از ول ها راهروهایی در علفزارهای پرپشت یا نقب هایی کم عمق در زیر زمین ایجاد می کنند و عمدتأ از علف تغذیه می کنند. هرچند پوست درخت ها، برگ ها، دانه ها و حشرات هم ممکن است غذای آنان باشد. این ول ها هم مثل انواع دیگر جوندگان گهگاه انفجار جمعیتی را تجربه می کنند.
سردهٔ ول های آب دوست ( Arvicola ) شامل گروهی از ول های آبزی مقیم اروپا و غرب آسیا می شود که شباهت زیادی به موش های آبزی دارند.
سردهٔ وُل های خَلَنگزار ( Phenacomys ) از ۵ گونه ول بومی آمریکای شمالی تشکیل می شود که در درخت ها لانه می سازند و به موش درختی معروفند.
ول ها بیشتر از گیاهان تغذیه می کنند و لاشه حیوانات مرده و دانه ها و میوه ها را هم می خورند. اما در مقایسه با بقیه پستانداران کوچک خیلی بیشتر از گیاهان تغذیه می کنند. آن ها همچنین مثل تشی درختان را بریده و گودال می کنند و این کار آنها به راحتی باعث از بین رفتن گیاهان کوچک و آسیب به درختان و بوته ها می شود. ریشه های آبدار و پیاز گیاهان از دیگر غذاهای مورد علاقه ول هاست که با مهارت قابل توجهی که در حفاری و تونل کنی دارند به راحتی به آن ها دست پیدا می کنند. با این حال آن ها هم مثل دیگر حیوانات حفار باعث جابجایی مواد مغذی در لایه های بالایی خاک می شوند و از این طریق منافعی هم برای گیاهان دارند.
ول ها مثل دیگر پستانداران کوچک شکارچیان طبیعی زیادی دارند. انواع جغد، شاهین، قوش، سمور، راکون، گربه، شغال، روباه، کایوت، مار، راسو و سگ از شکارچیان طبیعی این حیوان در نقاط مختلف دنیا هستند.
• ول ایرانی
• ول اجتماعی ( موش مغان )
• ول قزوین
ول (آلمان). ول ( به آلمانی: Welle ) یک شهر در آلمان است که در توشتدت واقع شده است. ول ۱٬۲۴۰ نفر جمعیت دارد.
ول (مریوان). ول، روستایی از توابع بخش سرشیو شهرستان مریوان در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان گلچیدر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۶ نفر ( ۲۸خانوار ) بوده است.
معنی کلمه ول در فرهنگ معین
معنی کلمه ول در فرهنگ عمید
معنی کلمه ول در فرهنگ فارسی

معنی کلمه ول در دانشنامه آزاد فارسی

وُل (vole)
هر یک از جوندگان خانوادۀ کریسی تی دا، زیرخانوادۀ میکروتی نه. در سراسر اروپا، آسیا، و امریکای شمالی پراکنده اند. از وابستگان هامسترها و لمینگ هایند. ول ها با بدن عضلانی و دم کوتاهشان مشخص می شوند. دارای پوشش قهوه ای یا طوسی، و بینی هایی صاف اند. برخی گونه ها به طول ۳۰ سانتی متر می رسند. از علف ها، دانه ها، گیاهان آبزی، و حشرات تغذیه می کنند. تعداد بسیار از آن ها طی چرخه های سه تا چهار ساله ترقی و تنزل می یابد. مهم ترین جنس، Microtus، دارای ۴۵ گونۀ پراکنده در امریکای شمالی و اوراسیا است. گونه های بریتانیایی عبارت اند از ول آبی یا موش بزرگ آبی Arvicola terrestris که در پشت به رنگ قهوه ای و در زیر بدن به رنگ خاکستری سفید است. این جانور در حاشیۀ رودخانه ها لانه می سازد. گونۀ دیگر ول مرغزار یا ول دم کوتاه Microtus agrestis است. از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵، تعداد وُل های آبی در بریتانیا به میزان بسیار کاهش یافت. در ایران، از جنس Microtus شش گونۀ متفاوت شناسایی شده است که عبارت اند از ول معمولی، ول ایرانی، ول کرمان، ول علفزار، ول اجتماعی، و ول خراسانی. این جوندگان موش مانند و بدون کیسۀ دهان اند. دم آن ها مودار و کوتاه است.

معنی کلمه ول در ویکی واژه

(عا.)
ول (vel)
بی بند و بار، بی کار.
گل

جملاتی از کاربرد کلمه ول

عدل او قولیست کاین گیتی بدو در مدغم است فضل او لفظی است کان گیتی بدو در مضمر است
با دل جمع و دیدهٔ بیدار شد مشرف به دولت دیدار
آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد صبح سعادتم در دولت گشاده کرد
به روز اول پیش اجل نجیب الدین که داشته است بهر کار در مرا تیمار
ای من غلام رویت گر میکنی قبولم پیش من این غلامی آزادگی است باری