ول دادن

معنی کلمه ول دادن در لغت نامه دهخدا

ول دادن. [ وِ دَ ] ( مص مرکب ) رها کردن. آزاد کردن. آزاد گذاشتن.
- ول دادن صدا ؛ در تداول ، آواز خواندن. سر دادن صدا. دادوبیداد کردن. آواز برآوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
- ولش دادن ؛ در تداول ، ول دادن. ( لغات عامیانه جمال زاده ). رجوع به ول دادن شود.
|| آزاد کردن کسی از زندان.

معنی کلمه ول دادن در فرهنگ معین

(وِ. دَ ) (مص م . ) ۱ - رها کردن ، آزاد کردن . ۲ - آزاد کردن کسی از زندان .

معنی کلمه ول دادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- رهاکردن آزادکردن آزاد گذاشتن . ۲- آزاد کردن کسی از زندان .یا ولا دادن صدا. ۱- آواز خواندن . ۲- داد و بیداد کردن .

معنی کلمه ول دادن در ویکی واژه

رها کردن، آزاد کردن.
آزاد کردن کسی از زندان.

جملاتی از کاربرد کلمه ول دادن

موسم عالم آب است برون آ صائب سبزه ها بوسه به کنج لب جدول دادند
ابن علقمی به تاتارها نامه نوشت و آنها طمع کردند و بنده خود را برای آنها فرستاد و ملک عراق را برای انها تسهیل کرد و از آنها خواست که نماینده آنها در کشور باشد، پس به او قول دادند که آماده شدن برای مقاصد عراق را آغاز کردند و به بدرالدین لؤلؤ صاحب موصل نامه نوشت که هر چه از ابزار جنگی می خواهند نزد آنها بفرستد.