وقتی که

معنی کلمه وقتی که در ویکی واژه

وقتی‌که
منسوب به وقت، وقتی، لحظه‌ای‌که، زمانی‌که.

جملاتی از کاربرد کلمه وقتی که

به وقتی که آن طالع آید بدست کزو جادوئی را دراید شکست
وقتی که چارهٔ دل عشاق می‌کنی درد مرا به نیم شکرخنده چاره کن
انتشار انرژی می‌تواند وقتی که مسیر یک الکترون در حال حرکت توسط ذره بارداری مانند پروتون منحرف می‌شود، اتفاق بیفتد. شتاب گرفتن الکترون باعث انتشار تابش ترمزی می‌شود.
که هر وقتی که درمانی به کاری به آتش در فکن زین موی تاری
وقتی که قرار بر این شد که دفاتر مطبوعات عربی در پایتخت‌های خارجی تأسیس شود احمد الشقیری به عنوان مدیر دفتر مطبوعات عربی در واشینگتن برگزیده شد، و بدنبال آن مدیر دفتر مطبوعات مرکزی عرب در قدس شد و ریاست آن را تا زمان فاجعه فلسطینیان در سال ۱۹۴۸، که در آن به لبنان مهاجرت کرد و در بیروت مستقر شد، به عهده داشت.
وقتی که مرا می طرب در سر بود یکسر سخنم ز باده و دلبر بود
به وقتی که بودیم با کاروانی رخ آورده در راه و دل سوی مزمع
وقتی که مهندسی به عنوان یک حرفه متمایز در قرن نوزدهم مطرح شد، مهندسان خودشان را به عنوان متخصصان حرفه‌ای مستقل یا کارمندان فنی شرکت‌های بزرگ می‌دیدند. تنش قابل توجهی بین دو بخش به وجود آمد مثل کارفرمایان صنعتی بزرگ که برای حفظ کنترل کارکنان خود می‌جنگیدند.
وقتی که بتم کمان کشد تا بن قوس بینی که مه چهارده در قوس است
به فلک خواهدش رساند همای لیک وقتی که استخوان باشد
اگر باشد شب تاریک اگر روز به هر وقتی که باشد دل در او دوز
کنون کرد باید عمل را حساب نه وقتی که منشور گردد کتاب
وقتی که گم شود ز سر سرکشان خود روزی که بگسلد ز تن پر دلان روان