وقایت

معنی کلمه وقایت در لغت نامه دهخدا

وقایت. [ وَ / وِ ی َ ] ( ع مص ) وقایة. نگاه داشتن. پاییدن. محافظت کردن.حفظ کردن. || ( اِمص ) نگاهداشت. محافظت و نگهبانی. حفاظت و نگهبانی و حراست. ( ناظم الاطباء ).
- وقایت کردن ؛ حفظ کردن و نگهبانی نمودن و حراست کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وقایة شود.
وقایة. [ وَ ی َ ] ( ع مص ) نگاه داشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). وقاء. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت. ( ناظم الاطباء ). محافظت و نگهبانی. || ( اِ )آنچه بدان کتاب را نگاه دارند. ( اقرب الموارد ). مقوای کتاب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || قسمی از چادر ابریشمین یا پنبه ای که زنهای مشرق زمین برسر می اندازند. ( ناظم الاطباء ). قسمی چادر ابریشمی یاپنبه ای که زنهای مشرق زمین بر روی سر می انداختند و صورت و پایین تر از زانوها را نمی پوشانیدند. معجر زنان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). روبند زنان :
ای به کس خویش بر نورده نهاده
وآن همه داده به مویه و به وقایه.رودکی.و از وی [ گرگان ] جامه ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین. ( حدود العالم ص 143 ). || پرده. حجاب :
ابر از طرف کوه برآمد دو سه پایه
از شرم به رخسار فروهشت وقایه.منوچهری.شدبه دادن شتاب ساقی گرم
برگرفت از میان وقایه شرم.نظامی.رجوع به وقایت شود.
وقایة. [ وِ ی َ ] ( ع اِ ) پناه چیزی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
بخت برنا وقایه عمر است
چشم بینا طلایه رخسار.خاقانی.|| ( مص ) نگاه داشتن. ( اقرب الموارد )( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
وقایة. [ وُ ی َ ]( ع مص ) نگاه داشتن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( اقرب الموارد ). نگه داشتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). وقاء. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) هر چیزی که بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه وقایت در فرهنگ معین

(و یا وَ یَ ) [ ع . وقایة ] ۱ - (اِمص . ) محافظت ، نگهبانی . ۲ - (اِ. ) هر چه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.

معنی کلمه وقایت در فرهنگ عمید

نگه داری، حفظ و صیانت.

معنی کلمه وقایت در فرهنگ فارسی

نگاهداری کردن، حفظوصیانت کسی ازبدی و آفت
۱-(مصدر ) نگاهداشتن محافظت کردن . ۲- (اسم ) نگاهداشت محافظت نگهبانی : (( سگ گرگین این دربه زشیران همه عالم که لاف عشق حق دارد و او داند و قایتها ) ) ( دیوان کبیر ) ۳- (اسم ) هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.

جملاتی از کاربرد کلمه وقایت

نه از تو هیچ وقتم در دل مسرتی نه از تو هیچ روزم در تن وقایتی
خلوتیان گریخته نقل سکوت ریخته ز آنک سکوت مست را هست قوی وقایتی
پای کوری به کوزه‌ای برزد گفت فراش را وقایت نیست