وفرت. [ وَ رَ ] ( ع اِمص ) وفرة. فراوانی وبسیاری و کثرت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وفرة شود. وفرة. [ وَ رَ ] ( ع اِمص ) فراوانی و کثرت : ارض فی نبتها وفرة؛ زمینی که گیاه آن فراوان بود و کم نشده باشد. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) موی مجتمع بر سر یا موی تانرمه گوش آنگاه جمه که تا فرود نرمه گوش رسد آنگاه لمه که به کتف فرودآید. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). موی تا نرمه گوش. ( مهذب الاسماء ). ج ، وفار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
معنی کلمه وفرت در فرهنگ معین
(وَ رَ ) [ ع . وفر ] (اِمص . ) فراوانی ، بسیاری .
جملاتی از کاربرد کلمه وفرت
ای ابر، گهگاهی بگو آن چشمه خورشید را در قعر دریا خشک شد از تشنگی نیلوفرت
در سال ۱۹۹۷ دونی از بنیانگذاران شرکت میامی بود. همسر او الیزابت پلاتر، برنا ردوفرت و هروین با او شریک بودند. دنی پلاتر و شرکت در سال ۱۹۸۰ تأسیس شد.
کارهای الکسا مید در مؤسسه اسمیتسونین و در گالری ملی پرتره آمریکا در شهر واشینگتن دی. سی و همینطور در گالری ساعتچی در لندن، گالری پست مستر در شهر نیویورک، گالری ایوو کم در زوریخ و همچنین در اکسپلوراتوریم در سانفرانسیسکو و نمایشگاه گرند پلس در بخش هنر و در پاریس به نمایش درآمده است. وی همچنین در گالری پیناکوتکت پاریس نیز آثار خود را به نمایش گذاشتهاست. او برای عکاسی در مونیخ آلمان توسط گالری اینگو سوفرت و در پاریس توسط گالری سیسو معرفی شد.
از هیبت حسام چو نیلوفرت عدو با رنگ همچو لاله و با روی چون زریر
سنان چو نیلوفرت لاله گون شد چه مایه دهی خون دشمن سنان را
گر زنم جامه به نیل و یا شوم غرقه در آب شادیم، زیرا تو خورشیدی و من نیلوفرت
ضربت تیغ چو نیلوفرت از خون عدو عرصهٔ معرکه را لالهٔ نعمان کرده
ای خسرو که تیغ تو چو نیلوفرت بحرب اطراف خاک را صفت ارغوان دهد