معنی کلمه وغیش در لغت نامه دهخدا
معذورم دارند که اندوه وغیش است
اندوه وغیش من ازآن جعد وغیش است.رودکی.ای دریغا که مورْدزار مرا
ناگهان بازخورد برف وغیش.کسائی. || در این بیت سوزنی به معنی انبوه و پرپشت است :
چو خط دست عطابخش تو به زیبایی
کدام جعد مسلسل کدام زلف وغیش ؟سوزنی.مصحف این کلمه «غیش » است. در صحاح الفرس آمده : وغیش بسیار و انبوه بود و استعمال این لفظ در جانوران نشاید کرد بلکه استعمال این لفظ در مال و پیشه و عمر و امثال آن کنند سپس دو بیت ( ای دریغا... و معذورم دارید... ) ( هر دو را به نام رودکی ) ثبت کرده است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
جزیری پر از بیشه ها بُد وغیش
به بالا و پهنا دوصد میل بیش.( گرشاسب نامه ).برِ راغشان نیسِتان وغیش
یله شیر هر سو ز اندازه بیش.اسدی.غالیه غاشیه زلف وغیش تو کشد.سوزنی.|| گشاد و فراخ و پهن. || ( اِ ) غم و اندوه و رنج و آزردگی. ( ناظم الاطباء ).