وغی

معنی کلمه وغی در لغت نامه دهخدا

وغی. [ وَ غا ] ( ع اِ ) بانگ و خروش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شور و غوغا. || جنگ. شغب و شور. جنگ و کارزار را نیز وَغی نامند از جهت شور و غوغای آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وغا شود.

معنی کلمه وغی در فرهنگ معین

(وَ یا و ) [ ع . ] (اِ. ) شور و غوغا.

معنی کلمه وغی در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- بانگ و خروش شور و غوغا. ۲- شور و غوغای جنگ (خصوصا ).

معنی کلمه وغی در ویکی واژه

شور و غوغا.

جملاتی از کاربرد کلمه وغی

گر روز فروغی را تاریک نمی‌خواهی در خانهٔ تاریکش خورشید درخشان باش
ز بخت تیره فروغی بدان که دم نزند که تیره بختی عشاق روشن است تو را
دینی حقیقی به ما بده ، ما را از این دین دروغین نجات بده
به گرفت فروغم همه آفاق فروغی زیرا که ثناگوی در دولت شاهم
شد روشنم ز نظم فروغی که بر فلک خورشید یک فروغ ز سیمای او بود
یارب چه مظهری که فروغی ز هر طرف بگشاده چشم جان به امید لقای تو
مهر تو در هر دلی که کرد تجلی داد فروغی که مهر و ماه ندارد
از کمند تو فروغی به سلامت بجهد که ستم پیشه و عاشق کش و بی‌پروایی
فصل گل فارغی از عیش فروغی تا چند در پی شاهد و می کوش که ایام نماند
نسیم شهر، که قبلاً به نام اکبرآباد شناخته می‌شد، یکی از شهرهای استان تهران است و در شهرستان بهارستان قرار دارد. این شهر در جنوب غربی تهران واقع شده است و به دلیل قرابت به پایتخت، این منطقه از رشد جمعیتی سریعی برخوردار بوده و محلی برای اسکان افرادی است که به دنبال زندگی در محیطی آرام‌تر از شلوغی‌های پایتخت هستند.
خسروا طبع فروغی به همین خرسند است که سخن سنج و سخن‌دان و سخن آرایی