وغا. [ وَ ] ( ع اِ ) کارزار. ( مهذب الاسماء ). کارزار و جنگ. ( ناظم الاطباء ). جنگ و شور و غوغا و به کسر واو خطاست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). وغی : ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش ای دریغ آن گو هنگام وغاسام گراه.رودکی.گرچه حریفی تو به جنگ ملوک ورچه تو را پیشه همیشه وغاست.فرخی.درون کام نهان کن زبان که تیغ خطیب برای نام بود در برش نه بهر وغا.خاقانی.شیر خدا و صفدر میدان و بحر جود جان بخش در نماز و جهانسوز در وغا.سعدی.رجوع به وغی شود. || بانگ مگس و پشه. ( مهذب الاسماء ).
معنی کلمه وغا در فرهنگ معین
(وَ ) [ ع . وغی ] (اِ. ) کارزار، جنگ .
معنی کلمه وغا در فرهنگ عمید
خروش و غوغا، شور و غوغا در جنگ، جنگ.
معنی کلمه وغا در فرهنگ فارسی
جنگ، خروش وغوغا، شوروغوغادرجنگ (اسم ) جنگ کارزار : (( صبر کردن را کو هست و و غارا آتش پیشدستی را باد است و سخا را دریا. ) ) ( عثمان مختاری )
معنی کلمه وغا در ویکی واژه
وغی کارزار، جنگ.
جملاتی از کاربرد کلمه وغا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
روز دیگر مست و جام می بکف با رباب و چنگ و غوغا آمدی
وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر من به جای دگر افتادم و دل جای دگر
نمیگردد دمی خالی ز غوغا نمیبندد کمر در خدمت ما
گردو ، بادام، کشمش، انگور، خربزه، ماست چکیده(سوزمه)، کشته( الو زرد خشک) از جمله سوغات این روستا هستند.
قمری به یاسمن بر ساری به نسترن بر نارو به نارون بر برداشتند غوغا
آینور دوغان در ۱۹۷۵ در چمشگزک شهری کوهستانی در استان تونجلی (درسیم) به دنیا آمد. خانواده در سال ۱۹۹۲ در خلال درگیری میان نیروهای امنیتی ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ.ک. ک) به استانبول مهاجرت کرد. وی در استانبول در مدرسه موسیقی آ.اس. ام در رشته موسیقی و آواز تحصیل کرد و نخستین آلبوم خود را در سال ۲۰۰۲ منتشر ساخت.
تا راحت ِ رَیحان بود از قطرهٔ باران تا غارت غوغا بود ازگنبد خضرا
تظاهرات پس از آن روز به شهرهای دیگر هم کشیده شدهاست. این اعتراض به دلیل یک پروژه شهرداری صورت گرفت که براساس آن قرار بود قسمتی از درختان این بوستان واقع در میدان تقسیم قطع گردد و جایگزین آن یک مجتمع فرهنگی احداث شود. معترضان از اقتدارگرایی دولت اردوغان نیز ناراضی بودند. این درگیریها خشونتبارترین تظاهرات در ترکیه طی سالیان گذشته بودهاست. حضور تظاهرکنندگان بر روی پل تنگه بسفر در استانبول، باعث مسدود شدن این پل و غیرممکن شدن آمد و شد بر روی آن شد.
غوغای رقیبان بلب تو عجبی نیست شاید بشکر راه به بندند مگس را
ترک من دیگر به غوغا میرود تا کدامین دل به یغما میرود
سالم مسلط عبدالرحمن مصطفی رجب طیب اردوغان
تا ملامت نکنی طایفه رندان را که جمال تو ببینند و به غوغا آیند
عشق تو چه خواهد مگر از خلق که در شهر هر جا گذرم از تو بپا شورش و غوغاست