وعاء. [ وِ / وُ ] ( ع اِ ) اعاء. خنور. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). آوند. ( مهذب الاسماء ). ظرف. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). باردان. ( ترجمه علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( دهار ). ج ، اوعیة، اَوعاء. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح طب ) فضاء خالی درباطن عضو حاوی. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. - وعاء المیزان ؛ خانه ترازو. ( مهذب الاسماء ).
معنی کلمه وعاء در فرهنگ معین
(و ) [ ع . ] (اِ. ) آوند، ظرف . ج . اوعیه .
معنی کلمه وعاء در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وِعَاءِ: ظرف - کوله بار معنی یُوعُونَ: در ظرف قرار می دهند - در ظرف جمع آوری می کنند (کلمه یوعون مضارع از مصدر ایعاء است به معنای قرار دادن چیزی در وعاء (ظرف) است . عبارت "وَﭐللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ" یعنی : و خدا به آنچه [از انکار، کفر، نفاق، حسد و...] در ظرف دل خود جمع میکنند، دان... ریشه کلمه: وعی (۷ بار)
معنی کلمه وعاء در ویکی واژه
آوند، ظرف. اوعیه.
جملاتی از کاربرد کلمه وعاء
و گفتهاند معنی خاتم النبیین آنست که رب العالمین نبوت همه انبیا جمع کرد و دل مصطفی وعاء معدن آن کرد و مهر نبوت بر آن نهاد تا هیچ دشمن بموضع نبوت راه نیافت، نه هوای نفس، نه وسوسه شیطان، نه خطرات مذمومه، و دیگر پیغامبران را این مهر نبود، لا جرم از خطرات و هواجس امن نبود، پس رب العالمین کمال شرف مصطفی را آن مهر در دل وی نهان نگذاشت، تا میان دو کتف وی آشکارا کرد تا هر کس که نگرستی آن را دیدی همچون خایه کبوتری. و قال التائب بن یزید: نظرت الی خاتم النبوة بین کتفیه مثل زرّ الحجلة.
یقال الوعی فعل القلب و لکنّ الاذان تؤدی الحدیث الی القلوب الواعیة فنعتت الآذان بنعت القلوب، تقول: وعیت الکلام اذا فهمته و حفظته و اوعیت المتاع و الزّاد اذا جمعته فی الوعاء، قال الشّاعر:
«فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ» الملء حشو الوعاء بما لا یحتمل الزّیادة علیه.