وظایف. [ وَ ی ِ ] ( ع اِ ) وظائف. وظیفه ها. - اهل وظایف ، ارباب وظایف ؛ وظیفه داران و ارباب استحقاق. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وظیفه و وظائف شود. || فهرستها و صورتهای مالیاتی. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه وظایف در فرهنگ عمید
= وظیفه
معنی کلمه وظایف در فرهنگ فارسی
جمع وظیفه (اسم ) جمع وظیفه : ۱- وظیفه ها: (( وظایف خدمتکاری و رسم الجامشی و عرض پیشکش و ثغور تقدیم میرسانیدند... ) ) ۲ - فهرستها صورتهای مالیاتی .
جملاتی از کاربرد کلمه وظایف
به عقیده اندرو جرج، از یک صد سال پیش که نخستین ترجمههای مدرن حماسه گیلگمش منتشر شد، در جایگاه یکی از آثار اصلی ادبیات جهان قرار گرفت. این حماسه، بارها در قالب نمایش، رمان و اپرا اقتباس و حداقل به شانزده زبان ترجمه شدهاست. یکی از درونمایههای اصلی این حماسه، «ترس از مرگ» است. دو درونمایهٔ جهانشمول دیگر، «راه خردمندی» و وضعیت بشری هستند. علاوه بر این، وظایف شایستهٔ شاهان؛ وظیفه در قبال خانواده؛ تمدن و بربریت؛ دوستی و قهرمان واقعی بودن را شامل میشود. در این میان، داستان سنتی «طوفان» و توصیف جهان مردگان نیز به آن پیوستهاست. مجموع این موضوعات گیلگمش را به قهرمان فرهنگ تبدیل کردهاست.
رسم ها بود بر تو خادم را آخر آن رسم و آن وظایف کو
جامی به وظایف تضرع مشغول بود علی التوالی
گه عطا دل و دستت دو خاصیت دارند به وقت آنکه گذاری وظایف آمال
مقصّرم به ادای وظایف مدحت که از دعا بثنا نیست یک دمم پروای
مگیر باز زداعی وظایف الطاف که او ذخیرۀ خویش از جهان همین داند
ز گوشهای به جهان ناکوتر تر نبود که تا وظایف طاعات ازو دانه کند
یکی از خصوصیات مهم آلیسین قابلیت نفوذپذیری و عبور از فسفولیپیدهای غشا است که به همین دلیل میتواند آزادانه از غشا عبور کرده و وظایف خود را انجام دهد.
شرایف اوقات فرزند عزیز دام بقائه به وظایف طاعات آراسته باد.
مراد از ادب اینجا ستوده آدابیست که آن وظایف شخص شریف انسانست