وطن کردن
معنی کلمه وطن کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه وطن کردن در ویکی واژه
جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه وطن کردن
از در دین و وطن کردند با اهل وطن آنچه بوسفیانیان کردند با آل علی
از حریر و کتان کفن کردند در یکی قبرشان وطن کردند
حبذا یثرب که تا یکدم کنم آنجا وطن عمرها ترک اقامت در وطن کردن توان
ز ایمنی به وطن کردن اندر آمد باز به نام عدل تو ای یادگار نوشروان
سعیدا کار خامان نیست در آتش وطن کردن که عاشق چون سپند از دانهها برچیده میباید