وضوح
معنی کلمه وضوح در فرهنگ معین
معنی کلمه وضوح در فرهنگ عمید
معنی کلمه وضوح در فرهنگ فارسی
۱- (مصدر ) روشن و آشکار گردانیدن . ۲ - (اسم ) آشکارایی هویدایی .
معنی کلمه وضوح در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه وضوح در دانشنامه عمومی
معنی کلمه وضوح در ویکی واژه
آشکاری، هویدایی.
جملاتی از کاربرد کلمه وضوح
بعضی از ایشان در وضوح یقین و ظهور عقاید مانند ضوء خورشیدند که اگر پرده برداشته شود تفاوتی در یقین ایشان به هم نمی رسد.
اثر مهم او رساله ای در زمینشناسی با عنوان «دیوان الفلاحه»، در اصل راهنمای خطی بود برای باغ او در تولیدو که در زمان حیات نویسنده خلاصه شده به صورت یک جلد به سبک کتاب القصد و البیان (کتاب اجمال و وضوح) درآمد.
ز لعل خویش بده بوسه بربلنداقبال که تا بلندی اقبال او رسد به وضوح
و یکی دیگر به منزله صورتی است که بعد از گشودن چشم مشاهده می گردد و آن است که در آخرت به آن می رسد و تفاوت اینها در وضوح و ظهور چون تفاوت آن دو صورت است و از این جهت مرتبه اخرویه را نسبت به مرتبه دنیایی، لقاء و مشاهده و رویت گویند و این گفتن صحیح است، زیرا رویت را رویت گویند از آن جهت که موجب غایت ظهور است.
شیوه انتخاب "استخلاف" هم به نحوهٔ انتخاب خلیفه دوم مسلمین عمر بن خطاب بر میگردد که در این شیوه خلیفه قبلی جانشین خود را به وضوح معرفی می کند.
بر وضوح دعوی من آسمانت چاکرست گر گواه عدل خواهی عدل شاه آنک گواه
سوم: به ظهور جمال معشوق و وضوح آن، زیرا لذت دیدن معشوق در تاریکی یا از دور یا از پس پرده نازکی کمتر است از دیدن او در روشنایی و نزدیک بی پرده و حجاب.
مزاج شعله بود وضوح شوخ و شنگ ترا زهم چه فرق شتاب بود و درنگ ترا
زمان خوبی پس از بدی شد وضوح اوصاف احمدی شد
از تو به وضوح آمد موجودی هر معدوم