وضعیت. [ وَ عی ی َ ] ( از ع ، اِ ) طرز استقرار. ( فرهنگ فارسی معین ). || موقع. موقعیت : وضعیت اجتماعی ، وضعیت سیاسی. توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست. ( از یادداشتهای قزوینی ). وضعیة. [ وَ عی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث وضعی : حرکت وضعیة. رجوع به وضعی شود.
معنی کلمه وضعیت در فرهنگ معین
(وَ یَّ ) (مص جع . ) موقع ، موقعیت .
معنی کلمه وضعیت در فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- آنچه ازچیزی کم کنند و فرو افکنند. ۲ - بهای کم کرده . ۳ - فهرست یا صورت مالیاتی .
معنی کلمه وضعیت در فرهنگستان زبان و ادب
{position} [پزشکی، موسیقی] [پزشکی] نحوۀ قرار گرفتن نقطۀ مشخصی از نمای جنین نسبت به نقطۀ معین در سمت چپ یا راست لگن مادر [موسیقی] 1. محل قرار گرفتن دست چپ بر روی دستۀ سازهای زهی 2. نحوۀ قرار گرفتن صداهای مختلف یک آکورد ازنظر دوری و نزدیکی به هم 3. محل قرار گرفت...
معنی کلمه وضعیت در دانشنامه آزاد فارسی
وضعیّت (موسیقی)(position) در هارمونی موسیقی، طرز قرارگرفتن یک آکورد. مثلاً «وضعیت پایگی» بدین معناست که پایۀ آکورد در بخش باس قرار دارد؛ «هارمونی وضعیت باز» یعنی آکوردی که نت های آن با فاصلۀ زیاد پخش شده اند، در مقابل «هارمونی وضعیت بسته» که در آن تمامی نت های هارمونی در داخل یک اکتاو قرار می گیرند.
معنی کلمه وضعیت در ویکی واژه
موقع، موقعیت.
جملاتی از کاربرد کلمه وضعیت
غم و عناست مرا گفت زین ضیاع و عقار «فغان همی کنم از رنج گنج وضعیت و مال»
همه ...و... ترند از در معنی چه وضعیتی چه شریفی چه خواصی چه عوامی
با لباسی سیه و وضعیتی افسرده اشک ریزان چو یکی دختر مادر مرده
فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا الآیة... این قومی راست که همّت ایشان دنیا بود، مال و زر و سیم و غلام و کنیزک وضعیت و ماشیه، اللَّه میگوید وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ کسی که از ما همه این خواهد وی را از خیر آن جهانی هیچ نصیب نه. همانست که گفت: وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ
بر زبانم بر او، حرف پدر چون آمد بر رخش وضعیت حال دگرگون آمد