وشینه

معنی کلمه وشینه در لغت نامه دهخدا

وشینه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جوشن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). جوشن که در جنگها پوشند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نام سلاحی است که آن را جوشن گویند. ( برهان ) :
تیر را از وشینه بگذاری
همچو خیاط سوزن از وشنی.
و این بیت دلالت کند که وشینه از جنس ابریشم کجینه است که آن را برای حفظ از تیغ و تیر حشو لباسی کنند و قژاکند و کجیم و کجین گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

معنی کلمه وشینه در فرهنگ معین

(وَ نِ ) (اِ. ) جوشن ، زره .

معنی کلمه وشینه در فرهنگ عمید

جوشن، زره.

معنی کلمه وشینه در فرهنگ فارسی

(اسم ) جوشن : (( تیر را از وشینه بگذاری همچو خیاط سوزن از وشنی . ) ) ( مرزبان پارسی )
جوشن جوشن که در جنگها پوشند

جملاتی از کاربرد کلمه وشینه

امروز چو اندک مرضی هست مرا از باده ی دوشینه معافم دارید
‌دوشینه همی می‌گفت در مجلس ما چنگی وافغانش همی می‌رفت هر لحظه به فرسنگی
دوش بی‌ما صنما ساغر صهبا زده‌ای نوش بادت می دوشینه که بی‌ما زده‌ای
گفتمش در خواب دیدم در بری دوشینه، گفت بختت ار بیدار گردد هم ببیداری شود
ای ترک بگو راست چه کردی و چه خوردی دوشینه که امروز ز خود منفعلی تو
خیال نرگسش پیمانه پیما بود در خوابم هنوز از بادهٔ دوشینه دل کیفیتی دارد
جامی می دوشینه بمن داد و مرا گفت خوش باش زمانی و مکن یاد زمانه
دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی اما نمی‌توان گفت با هیچ نکته‌دانی
صبح است بیا حی علی گوی هله باز بر باده دوشینه که خیرالعمل استی
دوشینه به کوی دوست از رشکم سوخت نالیدن پای دل به سنگ آمده‌ای