وشمگیر

معنی کلمه وشمگیر در لغت نامه دهخدا

وشمگیر. [ وُ ] ( نف مرکب ) وشم گیرنده. صیدکننده وشم. صیاد کرک ( بلدرچین ). ( فرهنگ فارسی معین ).
وشمگیر. [ وُ ] ( اِخ ) ابن زیار ( 323-357 هَ. ق. ). از ملوک دیالمه آل زیار. پس از قتل مرداویج سپاهیان گیل و دیلم با او بیعت کردند. نصربن احمد چون خبر قتل مرداویج را شنید به ماکان بن کاکی و محمدبن محمدبن مظفر چغانی دستور داد که به قومس و ری و جرجان حمله برند. ماکان به تسخیر دامغان شتافت اما عامل وشمگیر او را شکستی سخت داد و ماکان به نیشابور برگشت و از طرف امیر نصر به حکومت آنجا برقرار ماند.
علی پسر بویه که به خاطر مصلحت وقت در آخر عهد مرداویج با او ساخته و به انتظار فرصتی بهتردر فارس سر میکرد پس از کشته شدن او لشکری به برادرخود حسن داد و او را مأمور تسخیر اصفهان کرد. حسن اصفهان را فتح کرد و به گشودن همدان و ری و قزوین و قم و کاشان عازم شد. وشمگیر از اضطرار ماکان را که در حسرت تصرف گرگان بود از نیشابور به خدمت خواند و این ولایات را به او واگذاشت. علی بن بویه هم در این اثنا بر خوزستان دست یافت و وزیر خلیفه را مجبور کرد که سپاهیان مقیم بصره را برای جنگ با وشمگیر و فرستادن به اصفهان به کمک برادرش حسن در اختیار او بگذارد.
وشمگیر در سال 327 اصفهان رااز دست حسن بن بویه گرفت و حسن به استخر گریخت ، پس امیر زیاری قلعه الموت را نیز فتح کرد و قدرت و شوکتش بالا گرفت.
در هنگامی که وشمگیر گرفتار گرگان بود حسن بن بویه و برادرش علی محرمانه با ابوعلی چغانی ساختند و بار دیگر اصفهان را به تصرف خود درآوردند و جمعی از سران سپاهی وشمگیر را دستگیر ساختند. ابوعلی چغانی پس از تسخیر گرگان حکومت آنجا را به ابراهیم سیمجور واگذاشت و خود به سال 329 به ری آمد و غرض او و پسران بویه این بود که وشمگیر را در میان بگیرند و ولایاتی را که مرداویج در ظرف ده سال فتح کرده بود از چنگ او بیرون بیاورند.
وشمگیر از دو طرف در خطر بزرگی افتاد، ناچار به کمک ماکان به ری شتافت در حالی که پسران بویه هم به یاری ابوعلی چغانی از اصفهان به حدود ری وارد شده بودند. جنگ در 21 ربیعالاول 329 در ری اتفاق افتاد و با وجود نهایت رشادت ماکان ، ظفر نصیب یاران ابوعلی چغانی و حسن بن بویه شد و ماکان به قتل رسید و وشمگیر به طبرستان گریخت. ابوعلی ری را گرفت و سر ماکان را با اسرای بسیار از دیالمه به بخارا به خدمت امیر نصر سامانی فرستاد، سپس بر زنجان ، ابهر، قزوین و قم و کرج و همدان و نهاوندو دینور مسلط آمده سرحد دولت سامانی را تا حدود حلوان رساند.

معنی کلمه وشمگیر در فرهنگ معین

(وُ یا وُ شُ ) (ص فا. ) صیدکنندة وشم ، صیاد بلدرچین .

معنی کلمه وشمگیر در فرهنگ فارسی

ظهیر الدوله ابومنصور وشمگیربن زیار که از جانب مرداویج حاکم ری شد پس از کشته شدن مرداویج بدست غلامانش در ۳۲۳ ه . بسلطنت رسید ولی گرفتار زد و خورد با آل بویه و آل سامان گشت و ری و گرگان و اصفهان و شیراز و طبرستان از دست او بیرون رفت . آنگاه از سامانیان کمک خواست تا با آل بویه بجنگد اما کاری از پیش نبرد و در سال ۳۵۶ در گذشت و پسرش بیستون جانشین او شد . بیستون نیز پس از ۱۱ سال حکومت در گذشت و پس از مرگش برادرش قابوس بن وشمگیر ملقب به شمس المعالی بحکومت رسید .
(صفت ) صیدکنند. وشم صیادکرک ( بلدرچین ).
پس از قتل مرداویج سپاهیان گیل و دیلم با او بیعت کردند نصر بن احمد چون خبر قتل مرداویج را شنید به ماکان بن کاکی و محمد بن محمد بن مظفر چغانی دستور داد که به قومس وری و جرجان حمله برند

معنی کلمه وشمگیر در فرهنگ اسم ها

اسم: وشمگیر (پسر) (فارسی) (تلفظ: vošmgir) (فارسی: وشمگير) (انگلیسی: voshmgir)
معنی: صیدکننده بلدرچین، نام پسر زیار از امرای آل زیار، وشم ( بلدرچین ) گیرنده، صید کننده ی وشم ( بلدرچین )، صیاد کرک ( بلدرچین )، ( اَعلام ) امیر ایرانی [، قمری] سلسله ی زیاریان، که بر اثر حمله ی دیلمیان ری و گرگان را از دست داد و به سامانیان پناه برد، بر اثر زخم گراز درگذشت، وُشم ( بلدرچین ) گیرنده، صید کننده ی وُشم ( بلدرچین ) صیاد کرک ( بلدرچین )، ( در اعلام ) ظهیرالدوله ابومنصور وشمگیر بن زیار که از جانب مرداویج حاکم ری شد [قرن چهارم ( هـق ) ]

معنی کلمه وشمگیر در ویکی واژه

صیدکنندة وشم، صیاد بلدرچین.

جملاتی از کاربرد کلمه وشمگیر

پس از آن که وشمگیر توانست اوضاع گرگان و شرق ایران را آرام کند و آذربایجان را مطیع سازد، به مقابله با بوییان شتافت و توانست در سال ۳۲۷ قمری آل‌بویه را شکست دهد و اصفهان را فتح کند و با اخراج حسن بویه، خطبه به نام خود کند. وشمگیر علی‌رغم حملات بوییان و سامانیان از دو سو، توانست تا سال ۳۲۸ هجری، قلمرو مرداویج را نگهدارد.
قابوس بن وشمگیر پیش از مرگ خود برج گنبد قابوس را بنا کرد، که مهم‌ترین اثر معماری در دوران زیاری است. معاصر با برج قابوس، سه برج دیگر نیز در قرن پنجم هجری در قلمرو زیاری ساخته شدند، که عبارتند از رادکان، لاجیم و رِسکِت؛ البته هر سهٔ این برج‌ها به دستور اعضای خاندان باوند بنا شدند. با این همه، زیاریان در مقایسه با دودمان بوییان، کوشش چندانی برای ساخت بناهای عام‌المنفعه نکردند و به جز برج گنبد کاووس، از آنان آثار تاریخی چندانی بر جای نمانده‌است.
فقه خوان لیک در جهنم جاه همچو قابوس وشمگیر مباش
این رود از دامنه‌های شمالی البرز شرقی و دامنه‌های غربی بلندی‌های خراسان سرچشمه می‌گیرد و پس از گذشتن از شهرهای گنبد کاووس و آق‌قلا، در غرب روستای خواجه‌نفس با تشکیل دلتای بزرگی به دریای خزر می‌ریزد. رودهای کوچک زیادی، مانند زاو، دوغ، تیل‌آباد، رامیان و محمدآباد، به گرگان‌رود می‌پیوندند و آن را رود بزرگی می‌سازند. تاکنون سدهای وشمگیر و گلستان ۱ و ۲، که هر سه از گونهٔ سدهای خاکی هستند، روی این رود و شاخه‌های آن ساخته شده است که در بهبود کشاورزی استان سودمند بوده‌اند.
گاه سلام و سهم چو کاوس و کیقباد گاه کلام و فهم چو قابوس وشمگیر
وشمگیر به تاریخ چندان علاقه‌ای نداشت و در پی بازسازی عظمت ساسانیان نبود و قابوس هم به بازگشت به سنت‌های پیش از اسلام نمی‌اندیشید؛ لذا ایران‌دوستی تنها عنصری آغازگر برای این دودمان بود و با مرگ مرداویج، به پایان رسید؛ از آن پس پاره‌ای قوم‌گرایی نسبت به مردمان طبرستان و گرگان در امیران زیاری دیده می‌شود که توجیه‌گر حکومتشان بر این نواحی بود، ولی ایران‌دوستی به‌طور کامل کنار گذاشته شد.
ملوک وشمگیر آنان که کردند بدشمن روز چون پر پرستو