وش کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سره کردن. بی غش ساختن. ( فرهنگ فارسی معین ) : عشق بود ار گنج پنهان فی المثل نقد خود را کرده است وش از ازل.شاه داعی ( از فرهنگ فارسی معین ).، وشکردن. [ وَ / وِ / وُ ک َ دَ ] ( مص ) وشکریدن. واشکردن. وشکلیدن. وشکولیدن. کارها را چست و چابک انجام دادن. ( فرهنگ فارسی معین ). به چستی و چالاکی به کمک کسی شتافتن. ساعی و جاهد شدن. جد کردن. کوشیدن. سعی کردن. || محنت کشیدن با جد و جهد. || نیک کار کردن. || مردن. ( از ناظم الاطباء ).
معنی کلمه وش کردن در فرهنگ معین
( وَ. کَ دَ )(مص م . ) بی غش ساختن .، (وَ کَ دَ ) (مص ل . ) وشکریدن ، کاری را به چالاکی و چابکی انجام دادن .
معنی کلمه وش کردن در فرهنگ عمید
چالاکی کردن، زود به هم گشتن و کاری را به چابکی انجام دادن.
معنی کلمه وش کردن در فرهنگ فارسی
(مصدر ) سره کرد بی غش ساختن : (( عشق بودارگنج پنهان فی المثل نقد خود را کرده است وش از ازل . ) ) ( شاه داعی )
جملاتی از کاربرد کلمه وش کردن
برخیز که امروز به خوش کردن دل ها گیتی به حق صحبت تو خورده قسم را
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح! نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
آسمان بر هر که گام از خط او بیرون نهاد از پی خوش کردن کام تو، دندان میزند
ز سیمینبران جام میخواستند قدح نوش کردند و برخاستند
ببردند و بر کوش کردند یاد دژم گشت از ایشان و پاسخ نداد
ازبکها پس از استقرار در سرزمینهای خوارزم شروع به بردگی گرفتن ایرانیان کرده و بیش از یک میلیون ایرانی را فقط در نیمه نخست قرن نوزدهم میلادی در بازار برده فروشی شهر خیوه به عنوان برده خرید و فروش کردند.
بر امید قطرهای آب حیات نوش کردن زهر قاتل چون کنم
و در قرآن معلوم است که آن زنان که در یوسف می نگریدند از عظمت و جلال وی دست ببریدند و خبر نداشتند. و در مصر قحط بود. چون گرسنه شدندی، به دیدار یوسف رفتندی، گرسنگی فراموش کردندی. این اثر جمال مخلوق است. اگر جمال خالق کسی را مکشوف شود چه عجب اگر از بلا بی خبر شود؟ مردی بود در بادیه که هر چه خدای تعالی حکم کردی گفتی خیر در آن است. سگی داشت که پاسبان رحل وی بود و خری که بار وی نهادی و خروسی که ایشان را بیدار کردی. گرگی بیامد و شکم خر بدرید. گفت، «خیر است» و سگ خروس را بکشت. گفت، «خیر است» و سگ نیز یه سببی دیگر هلاک شد. گفت، «خیر است». اهل وی اندوهگین شدند و گفتند، «هر چه می باشد، تو گویی خیر است. این چه خیر باشد که دست و پای ما این بود که هلاک شد؟» گفت، «باشد که خیرت در این باشد». پس دیگر روز برخاستند هر که گرد ایشان در بود همه را دزدان کشته بودند و کالا برده به سبب آواز خر و خروس و سگ و ایشان را بازنیافته بودند. گفت، «دیدی که خیرت خدای تعالی کس نداند؟»
نه دهان دزدیدن امکان زان مهان نه دهان خوش کردن از دارودهان
زدن بر خر نامور چند بار سر و دست و پهلوش کردن فگار
خودی را تنگ در آغوش کردن فنا را با بقا هم دوش کردن
راهبردها برای جلوگیری، تشخیص و خاموش کردن آتشسوزی جنگل در طی سالها دگرگون شدهاند و متخصصان مدیریت بینالمللی آتشسوزی جنگل تشویق به پیشرفت بیشتر تکنولوژی و انجام پژوهشهای بیشتر مینمایند. یکی از تکنیکهای بحثبرانگیز آتشسوزی مصنوعی کنترلشده است. در این روش آتشسوزیهای کوچکی برپا میکنند تا از میزان مواد اشتعالپذیر برای یک آتشسوزی بزرگ احتمالی بکاهند. برخی از آتشسوزیها که در مناطق دورافتادهٔ جنگلی روی میدهند میتوانند موجب ویرانی گستردهٔ خانهها و دیگر داراییهای انسان که حد فاصل میان طبیعت وحش و شهرها قرار دارند بشوند.