وسیع

معنی کلمه وسیع در لغت نامه دهخدا

وسیع. [وَ ] ( ع ص ) فراخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جای فراخ. پهناور. متسع. جادار. گشاد. گشاده. واسع. عریض. باوسعت و ممتد. ( ناظم الاطباء ) : علی تکین از آب بگذشت و در صحرایی وسیع بایستاد. ( تاریخ بیهقی ).
- وسیعالمشرب ؛ بی بندوبار و لاابالی در اصول وفروع دین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- وسیع بودن ؛ وسعت داشتن.
- وسیع کردن ؛ وسعت دادن.
|| اسب فراخ گام و فراخ ذراع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || دور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه وسیع در فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (ص . ) فراخ ، گشاد.

معنی کلمه وسیع در فرهنگ عمید

گشاد، فراخ، پهناور.

معنی کلمه وسیع در فرهنگ فارسی

گشاد، فراخ، پهناور
(صفت ) ۱- فراخ گشاده ( محل مکان ) . ۲- عریض پهناور.

معنی کلمه وسیع در ویکی واژه

ampio
immenso
فراخ، گشاد.

جملاتی از کاربرد کلمه وسیع

بر سر اهل شرع گسترده سایهٔ دولت وسیع تو باد
در شدیدترین بخش، در مارس ۱۹۸۰، به دنبال ۱۷امین سالگرد کودتای حزب بعث، اخوان تظاهرات وسیعی در شهرهای مختلف سوریه برپا کرد. متعاقب آن سو قصدی به حافظ اسد توسط اخوان صورت گرفت که ناکام ماند. این اتفاق اعدام و دستگیری بسیاری از اعضای اخوان را به دنبال داشت. در حقیقت از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۰، سوریه درگیر جنگ داخلی بین اخوان و رژیم بعث سوریه بود.
نباشد روزیی جز پاره دل غنچه گل را خورد خون هر که را همت وسیع و دست تنگ افتد
که این کشتارهای وسیع، غیر از کشتار گسترده ایرانیان (زرتشتی و غیر زرتشتی) است.
قدر او قصری رفیع و حزم او حصنی منیع جاه او ملکی وسیع و فکر او سوری متین
چندین پروژه تحقیقاتی جهانی برای بررسی اثرات آنتروپاز بیماری کروناویروس ۲۰۱۹ در حال انجام است. به عنوان مثال، اخیراً یک مطالعه کاهش جهانی سر و صدای لرزه ای با فرکانس بالا را ثبت کرده‌است. مطالعه مبتکرانه دیگری دربارهٔ کووید-۱۹ ثبت شده که در آن داده‌های حیوانات قبل، حین و بعد از "توقف (آنتروپاز)" ردیابی سپس جمع‌آوری شده، ارزیابی می‌کند که چگونه تغییرات در فعالیت‌های انسانی بر حرکات و رفتار طیف وسیعی از گونه‌های دریایی، خشکی و پرندگان تأثیر می‌گذارد. .
میان واجب و امکان که ملکهاست وسیع بجز علی تو مپندار پادشاهی هست
دلی ترا همچو او بهر مقامی وسیع طبعی او را چو تو در همه حالی منیع
عشق بر اکوان محیطست و وسیع عشق در عالم مطاع است و مطیع
تو آن عظیم جنابی ‌که بر تو تنگ شدست وسیع مملکت کارگاه امکانی
فضای درگهت از نه فلک وسیع‌ترست عجب ‌که وقعه درین تیره خاکدان افکند
گر خلق همچو ملک سلیمان بود وسیع چون چشم مور، تنگ ز همخانه می شود
منتخب کردند خوش آب و هوا طرفه صحرایی وسیع و باصفا