وسد. [ وُس ْ س َ ] ( اِ ) بُسَّد. مرجان. ( فرهنگ اسدی ) ( ناظم الاطباء ). مرجان باشد، وآن جوهری است معروف. معدن آن از سه موضع بیرون نیست ، اول طونس که شهری است از مغرب بر ساحل دریا و در حوالی آن شهر و ساحل محلی است که مرجان در قعر دریا میروید و غواصان داسها گرفته به قعر فرومیروند و مرجان را بریده می آورند و آن تا در میان دریاست نرم است و چون بیرون می آید منجمد میشود و دیگر موضعی از بلاد فرنگ است و در بنادر هرمز شاخهای سفید و سیاه از دریا میروید، سفید آن به کاری نیاید و سیاه را میتراشندو تسبیح میکنند و در یمن و عربستان آن را مبارک میدانند و نام آن را یسر نهاده اند و در هرمز مرجان سفیدو سیاه میگویند و در ختا مرجان را بر جواهر ترجیح میدهند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و در کتب طبی نام آن را حجر شجری نویسند، چه آن از دریا مانند درخت میرویدو برزخ است میان نبات و جماد. ( برهان ) : نگار من به دو رخ آفتاب تابان است لبی چو وسد و دندانکی چو مروارید.اسدی.رجوع به بُسد شود. وسد. [ وُ س ُ ] ( ع اِ ) وسائد. ج ِ وساد، به معنی بالین و نازبالش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
معنی کلمه وسد در فرهنگ معین
(وَ سَّ ) (اِ. ) بُسَُد، مرجان .
معنی کلمه وسد در فرهنگ عمید
بسد، مرجان: نگار من به دو رخ آفتاب تابان است / لبی چو وسد و دندانکی چو مروارید (اسدی: لغت نامه: وسد ).
معنی کلمه وسد در فرهنگ فارسی
بسد، مرجان وسائد جمع وساد
معنی کلمه وسد در دانشنامه عمومی
وسد ( به انگلیسی: Vasad ) یک سکونتگاه مسکونی در هند است که در گجرات واقع شده است. وسد ۱۵٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد و ۱۸٫۸۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
معنی کلمه وسد در ویکی واژه
بُسَُد، مرجان.
جملاتی از کاربرد کلمه وسد
چگونه زهر غم از رشک بر لبم نزند جوش که مور خط، به دل شاد انگبین تو بوسد
از وی میآید که گفت: «لِلْفِتْیانِ ثلاثُ علاماتٍ: وفاءً بلا خلافٍ و مدحٌ بلا جودٍ و عَطاءٌ بلا سؤالٍ.» علامت جوانمردان سه چیز بود: یکی وفایی بی خلاف، و دیگر ستایشی بی جود وسدیگر عطایی بی سؤال؛ اما وفای بی خلاف آن بود که اندر عهد عبودیت، بنده مخالفت و معصیت بر خود حرام دارد، و مدح بی جود آن بود که از کسی نیکویی ندیده باشد وی را نیکو گوید و عطای بی سؤال آن باشد که چون هستی بود اندر عطا تمییز نکند و چون حال کسی معلوم شود وی را سؤال نفرماید و این جمله از خلقی بود به خلقی؛ اما همه خلایق اندر این سه صفت عاریتاند. و این هر سه، صفت حق است جل و علا و فعل وی با بندگانش؛ از آنچه اندر وفا با دوستان خلاف نکند. هر چند که ایشان در وفای خود خلاف کنند، وی جلّ جلالُه به جای ایشان لطف زیادت کند و علامت وفای وی آن است که در ازل بی فعل نیک بنده مر او را بخواند و امروز به علت معصیت وی را نراند. و مدح بی جود جز وی نکند؛ که وی جلّ جلالُه محتاج فعل بنده نیست و بنده را بر اندکی از کردار ثنا گوید، له الحمدُ فی الآخرةِ و الاول. و عطای بی سؤال جز وی نتواند داد؛ از آنچه کریم است، حال هر یک بداند و مقصود هر یک بی سؤال وی حاصل کند.
صائب اینجا آفتاب از دور می بوسد زمین نیست برگ سجده این آستان در هر جبین
مجموعهای از داستانهای «آنا ماریا اورتزه»، در کتابی با عنوان «دریا ناپل را نمیبوسد» با ترجمه حاتمی از سوی نشر افسون خیال منتشر خواهد شد.
ز قدر همت عالیت کیوان کف پای تو بوسد کام و ناکام
آرویو فرزند دیوسدادو ماکاپاگال و اوانجلینا ماکارائگ-ماکاپاگال است. سالهای ابتدایی زندگیش را با برادر و خواهر پدریش از ازدواج نخستش در لوبائو، جزیره پامپانگا در شمال فیلیپین سپری کرد. وقتی برادر جدیدش به دنیا آمد، گلوریا چهارساله زندگی در کنار مادربزرگ مادریش در شهر ایلیگان در جنوب فیلیپین را ترجیح داد.
گر ببوسد رکاب وپای تو باز دست ما و عنان تو پس ازین
لب لعل او نبوسد، به مراد، جز لب او رخ خوب او نبیند به جز از دو چشم شنگش
درنگش به آخر درآرد ز پای شود کنده گرنه بپوسد به جای
در صحنهٔ پایانی اجرای جوایز بریت، مایکل با لباس سفید حاضر میشود و همه را در آغوش میگیرد. از جمله فردی را که لباس یهودی به تن داشت و مایکل صورت اورا میبوسد. رسانهها معتقد بودند که فرد یهودی که نمایندهٔ دین یهود است، مایکل را که نمایندهٔ دین مسیح است، مورد پرستش قرار میدهد. و این کار یعنی دین مسیح از دین یهود برتر است.
آدام بوسدوکوش (یونانی: Αδάμ Μπουσδούκος؛ زادهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۷۴) هنرپیشه یونانیتبار اهل آلمان است.
اورتزهاغلب با مجموعه داستان «دریا ناپل را نمیبوسد» شناخته میشود؛ مجموعهای که در آن وضعیت مردمان ناپل بعد از جنگ جهانی دوم روایت شده است.
«باید در خانهاش محبوس باشد تا با مرضش بپوسد و بمیرد.» (گفتهٔ سید روحالله خمینی دربارهٔ سید محمدکاظم شریعتمداری)
کرا آتبین شوی باشد به مهر ببوسد سرش بی گمان ماه و مهر
شاها توئی که خسرو سیاره هر بگاه بوسد جناب جاه تو از بهر افتخار
آرویو سه فرزند دارد؛ خوان میگل در ۱۹۶۹، اوانجلینا لوردس در ۱۹۷۱ و دیوسدادو ایگناسیو خوزه ماریا در ۱۹۷۴.
زهی تو روح به خوبی و دیگران همه قالب بساط حسن تو بوسد چو بر گشاد بقا، لب