معنی کلمه وستا در لغت نامه دهخدا
چو گلبن از گل آتش نهاد عکس افکند
به شاخ او بر، دراج گشت وستاخوان.اوبهی.|| وستا که یونانیان او را هستبا میگفتند ربةالنوع آتش بوده چنانکه ویرژیلیوس همه جا در آثار خویش نام او را مرادف آتش ذکر کرده. این ربةالنوع را در آتن وروم ستایش میکردند و نوما او را در روم معبدی بنا نهاد که وستالیس ها در آن معبد نگاهدار آتش مقدس بودند. || ( اِ ) آتش. ( ناظم الاطباء ).