وسایل. [ وَ ی ِ ] ( ع اِ ) وسائل. ج ِ وسیلة.اسباب و لوازم. ( فرهنگ فارسی معین ) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. ( فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب ). گر تو برانی کسم شفیع نباشد ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل.سعدی.- وسایل ارتباطی ؛ هر چیز که ارتباط میان دو کس یا دو جا برقرار کند. - وسایل نقلیه ؛ وسایط نقلیه.
معنی کلمه وسایل در فرهنگ معین
(وَ یِ ) [ ع . ] جِ وسیله ، اسباب ، لوازم .
معنی کلمه وسایل در فرهنگ عمید
= وسیله * وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حمل ونقل به کار می رود، مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی.
معنی کلمه وسایل در فرهنگ فارسی
(اسم ) جمع وسیله اسباب لوازم (( و با این وسایل و فضایل درخصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی . ) )
معنی کلمه وسایل در ویکی واژه
جِ وسیله ؛ اسباب، لوازم.
جملاتی از کاربرد کلمه وسایل
گر کلیدی هست قفل کعبه مقصود را دست خود کوته ز دامان وسایل کردن است
تا سوی گشت باغت ساغر شود وسیله انگیخت لاله در سنگ در راه تو وسایل
گر تو برانی کسم شفیع نباشد ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل
گر تو بخوانی بگو که راندم از در ور تو برانی که خواندم بوسایل
این رهی کاندر مدیح تو چو صبح صادقست زین قصیده سوی بهروزی وسایل یافته
وسایل الکترونیک از ترانزیستور، احتمالاً یکی از مهمترین اختراعات قرن بیستم است. یک مدار مجتمع مدرن میتواند شامل چند میلیارد ترانزیستور کوچکشده در چند سانتیمتر مربع باشد.
وصل آب زندگانی در سیاهی بسته است دامن شبهاست دامان وسایل عشق را
زیوسف من به بوی پیرهن قانع نمی گردم که دامان وسایل پرده بیگانگی باشد
بر مطالب، بی طلب فرمانروا گردیده ام تا مرا از دست، دامان وسایل رفته است
می شود شهپر توفیق، اگر برداری دست عجزی که به دامان وسایل زده ای
و علم بایام اللّه للعلما الحکماء و هو بالبصایر و ذکره بایام اللّه. قل للذین آمنو یغفر والذین لایرجون ایام اللّه. و تلک الایام فاذکروا آلاء اللّه. ساریکم آیاته سنریهم آیاتنا و او که این داند حکیم است. و این بوسایل یاوند و ما یعقلها الا العالمون. و این هر سه بهم نشود کس را تمام علم باللّه و بامرت و بایامه، مگر پیغامبر مرسل را، یاربانی صدیق را. وانشدنا شیخ الاسلام لنفسه: