وساطت

معنی کلمه وساطت در لغت نامه دهخدا

وساطت. [ وَ طَ ] ( ع اِ ) واسطه و وسیله. || ( اِمص ) میانجیگری و شفاعت. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) در میان شدن و واسطه و وسیله شدن. ( غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح ). || میانجی گری کردن. پادرمیانی یا پامیانی کردن. میانجی شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : جماعتی میان هر دوی ایشان به سفارت و وساطت بایستادند و وصلتی میان ایشان برفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). وساطت این حکومت و قطع این خصومت با شمشیر افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). تا هم سلطان میان ایشان به وساطت برخاست وکار ایشان به فیصل رسانید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- وساطت کردن ؛ میانجی شدن. میانجی گری کردن. ( ناظم الاطباء ).
- || شفاعت نمودن. ( ناظم الاطباء ).
وساطة. [ وَ طَ ] ( ع مص ) رجوع به وساطت شود. || ( اِ ) میانجی.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عمل وسیط. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) در میان شدن. واسطه و وسیله شدن. ( آنندراج ). || بزرگوار شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). باشرف و باحسب شدن.( المنجد ) ( اقرب الموارد ). بزرگوار شدن و بهینه شدن.( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || در میان حق و عدل شدن. ( از اقرب الموارد ): وسط الرجل فیهم وساطة؛ توسط الحق و العدل. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه وساطت در فرهنگ معین

(وَ طَ ) [ ع . وساطة ] (اِمص . ) میانجی - گری ، شفاعت .

معنی کلمه وساطت در فرهنگ عمید

۱. واسطه شدن، درمیان افتادن.
۲. میانجیگری.

معنی کلمه وساطت در فرهنگ فارسی

واسطه شدن، درمیان افتادن، میانجیگری
(اسم ) میانجی گری شفاعت : ((این کتاب کریم را بسفارت جبرئیل و وساطت محمد المصطفی علیه السلام سوی مافرستاد. ) ) توضیح درتداول فارسی بکسراول تلفظ شود .

معنی کلمه وساطت در ویکی واژه

میانجی - گری، شفاعت.

جملاتی از کاربرد کلمه وساطت

استاد ابو علی دقاق گفت: توکل را سه رتبت است: اول توکل، پس تسلیم، سوم تفویض. توکل بدایت است، تسلیم وساطت، و تفویض نهایت. توکل صفت عوام است، تسلیم صفت خواص، تفویض صفت خاص الخاص. توکل صفت انبیاء است علی العموم، تسلیم صفت ابراهیم (ع) علی الخصوص، و تفویض صفت خاتم النبیین مصطفی (ص) علی اخص الخصوص. صاحب توکل گوش بر وعده حق دارد. صاحب تسلیم با علم حق آرام دارد. صاحب تفویض بحکم اللَّه رضا دهد. او که با توکل است طالب عطا است، او که با تسلیم است منتظر لقاء است، و او که با تفویض است در مجمع روح و ریحان آسوده رضاء است. این است که رب العالمین گفت: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
احمد اصغری مهرآبادی در پی اجرای قانون بکارگیری بازنشستگان از سمت خود کناره گیری کرده بود که با حکم وزیر راه و شهرسازی و با وساطت یکی از مقامات مسئول ارشد نظام و اخذ مجوز های خاص توسط محمد اسلامی در زمره مدیران مستثنی از این قانون با حکم حکومتی قرار گرفت.
اهل تفسیر ظاهر گفتند که این سخن مر قوم نوح را همی گوید، که بطوفان غرقه شدند. و اهل باطن و تاویل گفتند سخت خدای تعالی‌اندر قرآن بر سبیل مثل است، چنانک گوید: قوله «ولقد ضربنا للناس فی هذا ا لقران من کل مثل.» و خدای تعالی این کتاب کریم را بسفارت جبرئیل و وساطت محمد المصطفی علیه‌السلام، سوی ما فرستاد، که امت مصطفی‌ایم. بر ما واجب است که امثال را که‌اندر قران است از خویشتن دور نیندازیم، بل مر ان را تنبیه و تحذیر خویش دانیم از خدای تعالی، و (مثل) بپارسی «مانند» باشد. پس واجب است بر ما که مانند انها نباشیم که مثل بد (در ش‍‍ان) ایشانست، بل از آنها باشیم که مثل نیک در شان ایشان است، چنانک خدای تعالی گفت: قوله «للذین لا یومنون بالاخرة مثل السو ولله المثل الاعلی و هوا لعزیز ا لحکیم.» و اهل (ظاهر) مثل کتاب خدای را بر خویشتن نگیرد (و) بعذاب خدای هلاک شود، چنانک همی گوید عادرا یعنی قوم هود را و ثمود را یعنی قوم صالح (را) و اصحاب‌الرس را که قوم شعیب بوده‌اند مثلها زدیم و همه را هلاک کردیم، چون مثلها را تدبیر نکردند، قوله «و عادا و ثمود و اصحاب‌الرس و قرونا بین ذلک کثیرا و کلا ضربنا له الامثال و کلا تبرنا تتبیرا»
پس از انقلاب اسلامی و در اوایل سال ۱۳۵۸ احسان نراقی توقیف و زندانی شد. با وساطت مرتضی مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. احسان نراقی در کتاب خود که آن را در ایام اقامت در اروپا و به زبان انگلیسی منتشر نمود، از مطهری تکریم کرده‌است.
تو بی وساطت من ره بحق کجا یابی مدار دست ز من زانکه رهنمای توام
ابوالفتح خان با وساطت یکی از خوانین زند مورد عفو علیمردان خان قرار گرفت. گرچه علی مردان خان اداره شهر را در دست گرفت، اما به خوبی دریافت که بدون همکاری ابوالفتح خان که از پشتیبانی طرفداران حکومت صفوی و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمی‌تواند شهر را در تصرف خود داشته باشد. از این روی علی مردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق کریم خان زند، یکی از نوادگان شاه سلطان حسین صفوی را با نام شاه اسماعیل سوم بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود اداره امور را در دست گرفتند.
با وساطت لیپیدوس حکمران اسپانیا، اکتاویوس با آنتونیوس مصالحه کرد و این سه تن دومین حکومت سه نفری را تشکیل دادند.
او همچنین در آزادی محسن میردامادی که به خاطر همراهی با «اعتراضات سال ۸۸» به زندان افتاده بود، نقش به‌سزایی داشت که در همان زمان محسنی اژه‌ای در تلویزیون ایران، از آزادی میردامادی با «وساطت یکی از مراجع» خبر داد.
بنور بدایت عیب خود بداند. بنور وساطت زیان خود بشناسد. بنور نهایت نابود خود دریابد. بنور بدایت از شرک برهد. بنور وساطت بخلاف برهد. بنور نهایت از خود برهد:
دخالت، میانجی‌گری و وساطت سازمان‌ها و دولت‌های دیگر مانع ادامه و تشدید خون‌ریزی نشد چرا که شاید فاجعهٔ جنگ همیشه هم‌زمان با مذاکرات صلح به اوج خود می‌رسد. رخدادهای خوجالو نیز از این قاعده مستثنا نبود.
در سال ۱۳۵۳، حکومت وقت عراق با حمله به حوزه علمیه نجف، جمعی از علما به ویژه روحانیون ایرانی و شاگردان صدر را دستگیر و زندانی کرد. آقای هاشمی شاهرودی از جمله کسانی بود که روانه زندان شد اما پس از مدتی با وساطت مراجع وقت توانست آزاد شود.
وی در حمله هلاکوخان به بغداد در ۶۵۵ ه‍.ق محکوم به قتل شد ولی با وساطت بزرگان نجات یافت، اما سال ۶۵۶ ه‍.ق او در سن ۷۰ سالگی در بغداد از دنیا رفت.
درین معنی حکیم کوردل اندر غلط افتاد وساطت زوست گفت از گنبد دوار می‌آید