وزنده
معنی کلمه وزنده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه وزنده
آتشی سوزنده باشد نورما دورش ار گردی بگرد از دور ما
ابلیس رها یابد از اغلال گر ایدونک در حشر شما ز آتش سوزنده رهائید
نسیم مهر او سازنده نور است سموم کین او سوزنده نار است
دوش با ماه فروزنده فروغی میگفت کافتاب آیتی از طلعت نیکوی تو بود
بر آورد از جگر سوزنده آهی که آتش در چو من مردم گیاهی
علاوه بر اینها، تفسیری از المپیودوروس بر مقدمه پائولوس الکساندرینوس بر طالعبینی (که در سال ۳۷۸ پس از میلاد نوشته شدهاست) موجود است. اگرچه نسخه خطی تفسیر در دو نسخه بعدی به هلیودوروس نسبت داده شدهاست، الجی وسترینک استدلال میکند که در واقع طرح کلی، مجموعهای از سخنرانیهای المپیودوروس در اسکندریه بین ماه مه و ژوئیه ۵۶۴ پس از میلاد است. تفسیر شرحی آموزنده از متن کوتاه نوشته پائولوس است که در مورد شیوهها و منابع توضیح میدهد. تفسیر همچنین تحولات نظریه اخترشناسی را در ۲۰۰ سال پس از پاولوس روشن میکند.
ز ره چون در آمد بر شاه روم فروزنده شد همچو آتش ز موم
مطالعات جاندار بسیار مفید و آموزنده میباشد اما باید در انتخاب و تطبیق آنها برای مسائل مربوطه نیز بسیار دقت نمود.
چون سمندر صائب از اقبال عشق بیزوال آتش سوزنده را بر خود گلستان کردهایم
که نار دوزخ سوزنده را به قاآنی خلیلوار بکن روز حشر بر دو سلام
حتی اگر آموزنده فعلهای عبارتی، معنی و کاربرد ویژه یک فعل عبارتی را بیاموزد، باز ممکن است دچار مشکل گردد زیرا گاهی ممکن است یک فعل عبارتی دارای چندین معنی باشد.
هر کس که بر حسین تو کرده جفا و ظلم او را روانه کن، سوی سوزنده اخگرا
در سینهٔ این مرده دلان مهر رخ دوست شمعی است فروزنده ولی شمع مزار است