معنی کلمه ورنامه در لغت نامه دهخدا ورنامه. [ وَ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) برنامه. سرنامه. عنوان. ( برهان ). آنچه بر سر کتابتها نویسند که به شرف مطالعه فلان برسد. ( برهان ) : چو زآن نامه ورنامه برخواندندسخنهای نغزش برافشاندند.فردوسی.
معنی کلمه ورنامه در فرهنگ عمید سرنامه، عنوان: چو زآن نامه ورنامه برخوانده اند / سخن های نغزش برافشانده اند (فردوسی: رشیدی: ورنامه ).
جملاتی از کاربرد کلمه ورنامه از دیگر آثار وی میتوان به کتبنامه، سلحشورنامه و سانترانچنامه اشاره کرد. زخمم نوشته بود به ناصورنامه یی هان ای طبیب از پی درمان خوش آمدی رقم از خامهٔ عنبر شمامه خطاب این نظم را منشورنامه