ورن

نتوان گرفت دل ز سر زلف، ورنه ما برگ خزان رسیده ز صرصر گرفته‌ایم

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال کارپی، باشگاه فوتبال لیورنو، باشگاه فوتبال وارزه، و باشگاه فوتبال کاتانیا اشاره کرد.

هر ساله حاجیان بحجاز آورند روی عشاق راست روز و شبان روی در حبیب

ببخشا ورنه ای پر کار دشمن گرفتی خون من نا حق به گردن

رنگ و بو را دام اطفال تماشا کرده است ورنه صد دام تماشای دگر دارد بهار

بر خواب و خورد فتنه شده‌ستند خرس‌وار تا چند گه چو خر بخورند و فرومرند

تو دور می‌روی از راه ورنه نزدیک‌ست رهی به سوی تو باز از شکاف سینهٔ ما

بگو آنچ دانی به کار اندورن زنیک وبد روزگار اندرون

بهر عبرت چشم صائب می گشایم گاه گاه ورنه باغ دلگشای من نظر پوشیدن است

بسخن خوشدلیم ما، ورنه خوشدلی در زمان ما سخن است

مردی از دریا گلیم خود برون آوردن است ورنه آسان است چون اطفال افتادن در آب